Tuesday, June 30, 2009

بیانیه آیت الله طاهری، که وصیت نامه می ماند

به عنوان يک روحانی کوچک، همصدا با اکثریّت مردم ِ رای باخته، اين انتخابات را مخدوش و آن را باطل و تصدّی مجدّد رئيس دولت را برای دور بعد نامشروع و غاصبانه می دانم.



بسم الله الرحمن الرحيم و به نستعين

سلام خدا و رسول برگزيده او بر همه شهدا اسلام و دفاع مقدس و شهدای اخير راه آزادی و حريت که خون پاک خود را برای دفاع از حقيقت و امانت و صيانت از آراء ملت نثار کردند تا انقلاب اسلامی که برای تکريم انسان و آزادی و استقلال و اجرای احکام اصولی اسلام به رهبری قائد راحل حضرت امام خمينی(ره) شکل گرفت از انحراف و کجروی مصون بماند. اينجانب شهادت فرزندان پاک نهاد ملت ايران و متابعان اسلام محمدی را به خانواده های داغدار و عموم مردم عزيز تسليت عرض می نمايم و از خداوند تبارک و تعالی صبر جميل و اجر جزيل برای آنان و آزادی دستگيرشدگان و شفای مجروحين حوادث اخير مسئلت می نمايم.

انتخابات رياست جمهوری ۲۲ خرداد از چند جهت حادثه تاريخی و حائز اهميت است. اول آنکه ملت بزرگ، بصورت يکپارچه و بانشاط و اميدوار به تغيير سرنوشت کشور به پای صندوق های رای حاضر شدند و اين بهترين هديه ای بود که می توانست کشور و انقلاب را از بسياری خطرات بيرونی و درونی مصون داشته و در مسير اميد و رشد و شکوفايی و عدالت حقيقی به تعالی برساند. اما هيهات که چگونه با قدرت پرستی و بی تدبيری و اقدامات غيرقانونی و خلاف عدالت که از قبل از انتخابات شروع گرديد طرح مسائلی از قبيل تهمت پراکنی به ياران امام، شبهه افکنی در سلامت دولت های گذشته و زيرسوال بردن امام(ره) و دفاع مقدس و مصادره همه دست آوردهای دوران قبل که از افتخارات اين نظام محسوب می گردد به نفع اين دولت و سواستفاده وسيع از امکانات ملی چون راديوتلويزيون و مطبوعات دولتی و توزيع وسيع ثروت های ملی در روزهای قبل از انتخابات برای جلب آرا به نفع دولت و نهايتاً پس از اخذ آرا، تقليب بسياری از برگهای رای به نفع خودشان و تائيد عجولانه، اين فرصت طلايی و بسيار گران بها در معرض تاراج قرار گرفت و در انظار جهانيان و مردم آنچه ماند، آبروی ريخته نظام و خون های بناحق ريخته و جوانان مضروب و مجروح و مردان و زنان زندانی و اموال تخريب شده و در يک کلام، مشروعيت نظام مقدس جمهوری اسلامی و شهدای عزيز ايران بود.

هرچند ممکن است سرکوبگران با امکانات وسيع بتوانند معترضان را موقتاً سرکوب نمايند در حاليکه بايد حافظ جان و مال و ناموس همه ملت و حامی مظلوم باشند اما حکومت با چالش هايی سنگين از قبيل اصل بيطرفی شورای نگهبان و نهادهای قضايی و اجرايی در برگزاری انتخابات و ديگر امور مهمه نظام مواجه است که يا به انفعال ملّت از مشارکت در تعيين سرنوشت خود و يا به بی اعتمادی و مبارزه با اصل نظام خواهد انجاميد و دايره اين ياس و ترديد ممکن است خدای ناکرده به اصل اسلام که ابزار حکومت برای توجيه ظلم و بی عدالتی گرديده بينجامد.

من به عنوان فرد کوچکی که عمر خود را به طلبگی و مبارزه و عواقب آن و خانه نشينی در اين ايام گذرانده ام، خاضعانه و از سر درد به همه مراجع معظّم و روحانیّت محترم ميگويم " کونوا للظالم خصماً و للمظلوم عوناً" من با ديده گريان و قلبی اندوه بار به عينه می بينم که کهنه دشمنان و مخالفان امام راحل که او را برای مبارزه و تاسيس جمهوری اسلامی تخطئه می کردند، امروز با تمام قوّت و با همان دشمنی تئوری پردازان قدرتمندان شده و از درون به هدم و نابودی عقايد حکومتی مرحوم امام و به موزه فرستادن عملی آن فعالانه مشغول هستند. من مطمئن هستم که روح بلند او و شهدا و سرداران بزرگ ما از اين انحرافات اساسی که بر سر اصول مردم سالارانه جمهوری اسلامی آمده است نگرانند. اگر مردم را به استناد "الناس مسلطّون علی اموالهم و انفسهم" مسلّط بر سرنوشت خود بدانيم، اگر اين تسلط را با آرا خود به دولت و حکومت تفويض نمودند، وظيفه آنها است بحکم امانتداری در رعايت حقوق آنان کوشا بوده و در صيانت آن امين باشند. "لا تنظروا الی طول رکوع الرجل و سجوده، فان ذلک شیء اعتاده؛ فلو ترکه استوحش لذلک و لکن انظروا الی صدق حديثه و اداء الامانته" که در اين روايت ملاک تقوی و صلاحيت، راست گويی و امانتداری است نه طول رکوع و سجود و تظاهر به دين داری کما اينکه در آيه شريفه "ولايجرمنکم شنان قوم علی ان لاتعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوی" مقصود عدالت ورزی با مخالفان و دشمنان است و اگر مردم و امام جمهوری اسلامی را با آزادی و استقلال تعريف کردند، آزادی و استقلال موافقان در هرکاری که اراده کنند نيست بلکه آزادی مردم بر اساس قانون و استقلال کشور و قوانين از سلطه زورمندان است.

اينروزها مشاهده ميشود که با تقطيع بعضی از فرمايشات امام که به نفع اقدامات و برنامه های خود تشخيص می دهند، سعی دارند پشت اين چهره ملکوتی سنگر گرفته و اعمال و رفتار خود را با معترضان توجيه نمايند. من برای تنوير افکار عمومی به صراحت اعلام می کنم اين روش ها ادامه همان استفاده ابزاری از دين و مقدسات و تطهير خودشان در هاله های مقدس و خارج کردن مخالفان از دائره امام و بدبين کردن جوانان به دين و امام اتفاق می افتد. آيا امام معتقد بود کسانی که بايد در انتخابات بی طرف باشند، رسما وارد حمايت علنی از کانديدای خاصی بشوند؟ آيا شورای نگهبان که بعضی از افراد موثر آن از رقيب جناب آقای ميرحسين موسوی علناً حمايت کرده و می کنند، می تواند ملجا و مرجع برای شکايت شکاة باشد؟ چرا نامه توبيخیّه امام و هشدارهای ايشان به بعضی از تخلفات آقايان را منتشر و نقل نمی کنيد؟ آيا امام اجازه می داد امکانات عمومی و بيت المال مسلمين برای يک کانديدا بدون هيچ محدوديتی استفاده شود؟ آيا امام هتاکی ها و تهمت های شخص رييس دولت و منسوبينش را به يارانش تحمّل می کرد؟ آيا امام اجازه می داد حيثيت و آبروی افراد اين گونه در معرض و منظر مردم ملعبه بازيگران قدرت و رای بازان حرفه ای قرار گيرد؟ و آيا دين چنين اجازه ای به شما داده است؟ چرا چتر حمايت قانون فقط برای شما و دوستان شما است و تنها هنگامی دين، قانون و امام عزيز می شوند که بتوانيد منفعتی از آن ببريد؟ آيا اين مصداق "نومن ببعض و نکفر ببعض" نيست؟ آيا اين از مصاديق عدالت است که سیّد شريف و مظلومی چون ميرحيسن موسوی که در سخت ترين دوران های اين کشور مسئولیّت اداره دولت را با وجود جنگ هشت ساله و محاصره اقتصادی و گروه های محارب و تثبيت انقلاب با موفقيت تمام طی نمود و تا آخرين لحظات عمر امام، عزيز و محبوب اين رادمرد بزرگ بود، اکنون عامل استکبار، اغتشاشگر و مستوجب کيفر باشد و بايد حقوقش پايمال گردد؟ حد و حدود تمامیّت خواهی شما کجا پايان می گيرد؟ بدرستی که دشمن شماره يک انسان نفس اوست(اعدی عدوک نفسک التی بين جنبک).

اينجانب احتمال می دادم که شايد توجّه به مصالح درازمدّت و تاريخی انقلاب و نظام و ايجاد وحدت ملّی، موجب شود تا آقايان دست اندر کار کشور نسبت به تخلّفات وسيعی که در قبل و بعد از انتخابات واقع شد با ديد معقول و عادلانه قضاوت کنند، امّا اکنون شواهد و قرائن نشان می دهد که قصد دارند نتايج از قبل اعلام شده را تثبيت نمايند و شرايط نظامی و امنیّتی برای دستگيری و سرکوب معترضان و زنده کردن کينه های قديمی و انتقام از ياران وفادار امام و جوانان و دانشگاهيان را تشديد کنند. بنده به عنوان يک روحانی کوچک، همصدا با اکثریّت مردم ِ رای باخته، اين انتخابات را مخدوش و آن را باطل و تصدّی مجدّد رئيس دولت را برای دور بعد نامشروع و غاصبانه می دانم.

از عموم مردم و جوانان عزيز می خواهم ضمن حفظ آرامش فعّال، مراقب رخنه عناصر مشکوک برای بهانه دادن به سرکوب و تشديد ظلم باشند و بدانند خداوند سنّت خود را حمايت از مظلوم و هدم ظالم قرار داده است" و سيعلم الّذين ظلموا ایّ منقلب ينقلبون"

والسّلام عليکم و رحمة اللّه و برکاته

خادم شما مردم شريف ايران اسلامی

سيد جلال الدّين طاهری

۱۳۸۸/۷/۴

No comments:

Post a Comment