Monday, January 11, 2010

سرمقاله اومانیته 29 دسامبر

محاسبه رهبران ج. اسلامی
روی ترس مردم شکست خورده
ترجمه پیک نت



"ایران را پس می گیریم" از شعارهای تظاهركنندگان هفته اخیر در ایران بود. رویارویی تازه ای در خیابان های تهران و بسیاری از شهرهای دیگر آغاز شده است كه هیچكس امروز نمی تواند سرانجام آن را پیش بینی كند. سركوب بشدت خشن است. هشت كشته و صدها مجروح بطور رسمی تایید شده است.(این رقم را اکنون بطور غیر رسمی 38 نفر در سراسر کشور ذکر می کنند) بسیاری از مردم عادی و البته نزدیكان رهبران اپوزیسیون یعنی محمد خاتمی و میرحسین موسوی دستگیر شده اند. خواهرزاده او نیز كشته شده است.

"ایران را پس می گیریم" شعاری است بسیار فراتر از احساس عمومی دزدیده شدن آرای مردم در انتخابات ژوئن گذشته، انتخاباتی كه موجب تظاهرات عظیم اعتراضی در ایران شد. از آن پس حكومت نتوانست هیچ مسئله ای را حل كند و اكنون روشن شده است كه محاسبه آنان بر روی ایجاد ترس و خستگی در مردم بیهوده بوده است. خیابان های ایران خاموش نشده است. آیا اکنون بحث تنها بر سر انتخابات است؟ قطعا نه.

ایران كشور بزرگی است با تاریخی غنی كه همه نسل كنونی وارثان "ایران" كبیر می توانند به آن افتخار كنند. ایران ضمنا كشوری مدرن با جوانان و زنان هر روز بیشتر و بیشتر آموزش دیده و با فرهنگ است. آنان در خواست مدرنیته در تقابل با تاریك اندیشی قرار گرفته اند كه احمدی نژاد تجسم آن است و نماینده یكی از ارتجاعی ترین شاخه های اقلیتی اسلامی موسوم به حجتیه است. مركز دیدگاه آنان عبارتست از آنست که در روز محشر، امام غایب بر روی زمین دست در دست مسیح باز می گردد.

اما آنچه در ایران می گذرد تنها یك مسئله ایدئولوژیك، مذهبی یا غیرمذهبی نیست. علیرغم وعده های فراموش شده احمدی نژاد، ایران امروز درگیر باندبازی و فساد گروه های بزرگ و تجار بزرگ بازار است كه البته بخوبی می توانند با گروه های بزرگ خارجی هماهنگ شوند كه نمونه آن گروه های اتومبیل سازی فرانسوی است.

توده مردم در ایران در سال های اخیر شاهد وخامت شدید وضعیت خود، علیرغم امیدهای طبقات متوسط جدید بوده است. انفجار قیمت مسكن و تورم كه از 25 درصد در سال 2008 به 60 درصد در سه ماهه اول 2009 افزایش یافته است. دستمزدهای پرداخت نشده در بسیاری از بنگاه ها و اخراج های وسیع.

ایران را پس می گیریم. عبارت زیبایی است كه نشاندهنده اراده مردم به بازپس گرفتن كشور خود و فرهنگ آن و بدست گرفتن سرنوشت خود است. اما همه صداهایی كه در غرب بلند شده است با همین خواسته ها همسوست؟ بیزاری از سركوب مردم مشروع است به همان شكل كه خواست یك راه حل دمكراتیك و صلح آمیز برای مسئله ایران. اما اینها دلیل نمی شود كه غرب بخواهد تحت عنوان اهداف استراتژیك از این موقعیت بسود خود بهره برداری كند. دخالت احتمالی در امور ایران یك استفاده ابزاری رسوا و جنایتكارانه از مبارزه خیابانی و تلاش بخش بزرگی از مردم این كشور است

No comments:

Post a Comment