Thursday, March 18, 2010

مهدی کروبی در دیدار با رهبران زندانی نشده جبهه مشارکت


همان را می گویند و می کنند
که شاه می گفت و می کرد!



اینروزها بین روز پیروزی انقلاب اسلامی و رفراندوم جمهوری اسلامی قرارداریم. کمتر از بیست روز به روز همه پرسی در سال ۵۸ مانده است. 2ر98 درصد مردم به جمهوری اسلامی رای دادند. اما قطعا آنچه امروز هست آن نیست که مردم به آن رای دادند.

در زمان شاه به شعبان بی مخ- و دار و دسته اش- که مردم را می زدند می گفتند "اراذل و اوباش". چطور می شود به آنها که همان کار شعبان بی مخ را می کنند بگوئیم اینها "حزب الله" هستند؟

تقریبا هر امکانی را از ما برای ارتباط راحت با مردم گرفته اند. با این احوال افکار عمومی با ماست. برای اینکه معلوم شود حق با کیست و اکثریت مردم با کدام نظر و دیدگاه همراهی دارند، اجازه بدهند ما یک تجمع و راهپیمایی برگزار کنیم.

با زور و قلدری می شود مردم را ساکت و کنترل کرد اما اداره نمی توان کرد. بازداشت و زندانی کردن افراد سیاسی و روزنامه نگار و…، بستن مطبوعات، سانسور و خفقان را حاکم کردن قبول نداریم و اینها جز آزادی کشی و استبداد نامی ندارد. چطور حرفهای شاه نادرست بود اما حرفهایی که با همان منطق و محتوا از زبان شما گفته می شود درست است؟

اما درباره این دولت. بنده اعلام می کنم که این دولت مستقر است و مسئولیت دارد و باید پاسخگوی مردم باشد هر چند مشروعیت ندارد و قانونی نیست چون رای مردم را نگرفته است.





آن گروه از اعضای شورای مرکزی دفتر سیاسی و جوان جبهه مشارکت که در زندان نیستند، روزدوشنبه با مهدی کروبی دیدار کردند. آنها در همین روز با میرحسین موسوی دیدار کردند. سخنان میرحسین موسوی در این دیدار با عنوان "راهپیمائی 25 خرداد، شناسنامه جنبش سبز است" در پیک نت منتشر شد. اینک سخنان مهدی کروبی در این دیدار را می خوانید:



عید نوروز باستانی و سال جدید را تبریک می گویم. امیدواریم سال جدید سالی پر خیر و برکت و آرامش همراه با اجرای قانون و رعایت حقوق شهروندان باشد . سالی که در روزهای پایانی هستیم سال تلخی شد البته از نعمت های خدا سپاسگزاریم اما به هرجهت حوادث خوبی پیش نیامد . بجای اینکه یک انتخاباتی موجب آرامش و اطمینان خاطر شود، موجب شوق و شور و شعف شود، تبدیل شد به زندان و کشتار و حوادث سختی که در موارد و مواقع مختلف پیش آمد. تا ۲۲ خرداد همه امور بخوبی پیش می رفت و تا برگزاری انتخابات خیلی خوب بود و شاهد حضور گسترده مردم بودیم اما حوادث بعدی، که قطعا حوادث بی سابقه ای در جمهوری اسلامی ایران بود، تلخ و تاسف بار بود. اینکه تعداد زیادی از مسئولان گذشته نظام از وزیر و وکیل و مدیر و… بدلیل فعالیت های سیاسی و انتخاباتی همراه با افرادی از دیگر اقشار اجتماعی پس از اعلام نتیجه انتخابات به این وسعت و گستردگی بازداشت و زندانی شوند، یا فضای کاری مطبوعات سخت و بیش از ده روزنامه طی این مدت توقیف و تعطیل شود و حوادث غیرقابل تصور دیگری که رخداد و مجال ذکر آنها نیست و همه به آن واقفید . امیدوارم خسارت وارده جبران شود و منظورم بیشتر خسارت های معنوی و حیثیتی است که به افراد و اشخاص وارد شده است.
اینروزها بین روز پیروزی انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی قراردارد و به روز جمهوری اسلامی نزدیک می شویم و کمتر از بیست روز به روز رای دادن و همه پرسی در سال ۵۸ مانده است. لازم می دانم چند جمله ای راجع به اینروز جمهوری اسلامی بیان کنم . امام خمینی در دوران مبارزه و انقلاب وعده هایی به مردم داد . نظام حاکم بر ایران یک نظام سلطنتی و استبدادی بود. امام در صحبت ها و اعلامیه هایش همیشه خطابش به مردم بود و به رای و نظر مردم تکیه می کرد و و عده برقراری جمهوری می داد. فلذا وقتی حکم تشکیل دولت موقت را می دهد تصریح می کند چون مردم مرا به عنوان رهبر انتخاب کرده اند این حکم را می دهم و به همین دلیل امام پس از پیروزی انقلاب برخلاف رویه جاری در دیگر انقلاب ها بلافاصله برای تعیین نوع نظام به رای مردم رجوع کرد. در آن موقع کشور هنوز فاقد نهادهای امنیتی و پلیسی مستقر بود. اما در یک چنین شرایطی امام برانجام همه پرسی و رای مردم تاکید کرد و 2ر98 درصد رای به جمهوری اسلامی دادند. گاهی برخی می گویند مردم رای دادند اما نمی دانستند به چه رای می دهند. اما بنظرم این درست نیست قطعا آنچه امروز هست آن نیست که مردم به آن رای دادند. این مائیم که آمدیم با اعمال سلیقه و عملمان جمهوریت و اسلامیت را به اینصورت در آوردیم. دلیل هم قانون اساسی ماست که مبتنی بر همان رای و نگرش تدوین و تصویب شد و در آن حقوق اساسی ملت تعریف و تضمین شده است. حتی در نامه ای که امام به اعضای بازنگری در قانون اساسی نوشت تکرار همین حرف ها بود و اینکه در مورد رهبرهم، مجتهدی که رای خبرگان منتخب مردم را گرفت و بطور غیر مستقیم منتخب مردم است، مسئولیت رهبری می یابد .اوضاع ما متاسفانه به همین صورتی شده است که شاهدش هستیم . شما می خواهید که کنگره تشکیل دهید اما اجازه نمی دهند و این جای سئوال بسیار دارد و ایضا نسبت به بقیه امور، آن جمهوری اسلامی که مردم رای دادند آنی نیست که الان هست.

ما نه جاسوسیم و نه برانداز و…و آنهایی که این نسبت ها را بما می دهند خود بخوبی می دانند که اینها ناروا و دروغ و تهمت و بهتان است. ما بدنبال همان جمهوری اسلامی واقعی که مردم در سال ۵۸ به آن رای دادند هستیم . من روحانی هستم، سابقا در کوچه و خیابان مردم به روحانی احترام می گذاشتند و بعضا متلکی هم می گفتند اما خدا شاهد است من امروز از این تبلیغات دروغ و تهمت و نسبت هایی که می دهند به اندازه آن متلک گفتن ها ناراحت نمی شوم چرا که خودم می دانم ضد انقلاب و نظام نیستم، عامل بیگانه هم نیستم و نمی دانم اینها که اینها را می گویند و می نویسند چطور می خواهند جواب خدا را بدهند؟ اینها به دیگران همینگونه حمله می کنند. دو دفعه به درخانه ما آمده اند و بار دوم به درخانه جدید ما که هنوز ساکن آنجا نشده ایم آمدند و مزاحم مردم و همسایه ها شدند و به در و دیوار رنگ پاشیدند و شعار نوشتند و دوربین های مدار بسته مجتمع را به سرقت بردند و شیشه های ساختمان را شکستند و به خانم یکی از همسایه ها توهین کردند. آیا این وضع برای جمهوری اسلامی ننگ نیست؟ آیا اینها برای نظام خوب است و آبرو و اعتبار می آورد؟ مگر این نظام ملک طلق افرادی خاص است که هرکاری دلش خواست بکنند و امنیت روحی و روانی و مادی را از دیگران سلب کنند؟ و آدم از اینها متاثر و متاسف می شود .

ما درتاریخ می خوانیم وقتی دکتر فاطمی را پس از کودتای ۲۸ مرداد سال ۳۲ در تجریش گرفتند در راه که او را می بردند به فرمانداری نظامی مشتی اراذل و اوباش به او حمله کردند و دکتر فاطمی را زدند و مجروح و خونین کردند، چطور آنها اراذل و اوباش بودند اما اینها با این کارهاشان نیستند؟ پس این وضعیت مصیبت مضاعف است. اگر در زمان شاه شعبان بی مخ دیگران را می زد از اراذل و اوباش بود اما اینها با همان عمل حزب الله هستند؟ واقعا آدم متاثر و متاسف می شود که اینها از همه مفاهیم و معانی دینی استفاده ابزاری می کنند و آنها را وارونه نشان می دهند و با این روشها جمهوری اسلامی با آن پشتوانه عظیم مردمی به این روز سیاه افتاده است. ما معتقدیم که نظام جمهوری اسلامی ایران حاصل انقلابی بزرگ است و باید بماند. ما جوانی و عمرمان را برای برپایی این نظام صرف کرده ایم و الان هم که تقریبا هر امکانی را از ما برای ارتباط راحت با مردم گرفته اند اما با این احوال افکار عمومی با ماست برای اینکه معلوم شود حق با کیست و اکثریت مردم با کدام نظر و دیدگاه همراهی دارند اجازه بدهند ما یک تجمع و راهپیمایی برگزار کنیم.

با زور و قلدری می شود مردم را ساکت و کنترل کرد اما اداره نه. ما می خواهیم جمهوری اسلامی را حفاظت کنیم، ساختار شکن هم نیستیم. ما اینجور افراد سیاسی و روزنامه نگار و…را بازداشت و زندانی کردن، مطبوعات را بستن، سانسور و خفقان را حاکم کردن قبول نداریم و اینها جز آزادی کشی و استبداد نامی ندارد و هیچ قرابتی هم با جمهوری اسلامی ای که امام می خواست و در قانون اساسی تعریف و تبیین شده ندارد. نه ما وابسته به بیگانه ایم و نه شما ، اما اتفاقا این شمائید که با این عملکرد آب به آسیاب دشمن می ریزید و با خشونت هایتان برای آنها خوراک تبلیغاتی فراهم می آورید. از قدیم گفته اند دوست نادان از دشمن دانا خطرناکتر است. اینها چون قدرت و امکانات دستشان است و داشتن قدرت هم شیرین است و لابد حفظش هم به هرقیمت واجب! هرحرفی را می زنند و هرفردی را بخواهند به اینجا و اونجا وصل می کنند. در زمان انقلاب که بی بی سی اخبار را انتشار می داد و بگونه ای به پیشبرد انقلاب کمک می کرد اشکالی نداشت اما حالا انتشار اخبار اشکال دارد؟ اگر اینگونه استدلال شود پس باید حق را به شاه داد که می گفت انقلاب را بی بی سی راه انداخت و وحدت ارتجاع سرخ و سیاه بود. چطور حرفهای شاه نادرست بود اما حرفهایی که با همان منطق و محتوا از زبان شما گفته می شود درست است؟ آیا در دوران مبارزه که آقای دعایی با اجازه و اطلاع امام رادیویی را که متعلق به دولت عراق بود و یا امام در فرانسه از همه خبرگزاری ها استفاده می کرد جهت انتشار اخبار نهضت، این دلیل وابستگی جریان مبارزه به حکومت عراق و بیگانگان بود؟ البته روشن است که این یک فرصت است البته هر جامعه و نظام سیاسی بدنبال منافع خودش است و برای تامین بیشتر منافعش عمل می کند و ما همه باید به این نکته توجه داشته باشیم اما این نباید ما را دچار داوری نادرست کند .
اینکه دائم دم از وحدت زده شود کافی نیست بلکه لازمه تحقق این شعار داشتن سعه صدر است و اینکه انقلاب و نظام را متعلق به همه مردم و ۷۵ میلیون شهروند ایرانی بدانیم و الان هم بنده اعلام می کنم که این دولت مستقر است و مسئولیت دارد و باید پاسخگوی مردم باشد هر چند مشروعیت ندارد و قانونی نیست چون رای مردم را نگرفته است . ما اعلام کرده و می کنیم که خواستار اجرای همین قانون اساسی هستیم چون خیلی ظرفیت دارد که مغفول مانده است و برخی اصول و بطور خاص اصولی که در فصل حقوق ملت آمده است در اجرا به فراموشی سپرده شده است منتهی آقایان می خواهند با عدول از قانون و با تکیه بر زور و چماق و تهمت امور را به پیش ببرند تا قدرتشان حفظ شود . به این جهت امیدواریم که اینها در نحوه نگرش و رفتارشان تجدید نظر کنند و دریابند که کشور را به نحو دیگر و قانونمند هم می شود اداره کرد که همه راضی باشند و بهره برند و آرامشی پویا و نه قبرستانی و استبدادی حاکم شود . ما براین باوریم که کل قانون اساسی باید اجرا شود و نه اینکه یک اصلش وحی منزل تلقی و اجرا شود و بقیه اصول به فراموشی سپرده شود و در مورد امام نیز باید کل سخنان و سیره عملی ایشان ملاک و معیار باشد و نه اینکه با نگاهی خاص سر و ته سخنان ایشان زده شود و به آن استناد شود. ما خواست و نظرمان روشن است و جنبش مردمی هم پس از انتخابات و در اعتراض به نتیجه اعلام شده راه افتاده است همین خواست را دارد و امیدوارم با صبر و بردباری مردم در سال آینده بتوانیم به این خواست دست یابیم .

No comments:

Post a Comment