دويچه وله : کنگره آمریکا طرح تشدید تحریمهای اقتصادی علیه ایران را تصویب کرد. اجرای طرح پس از امضای باراک اوباما قطعی است. پیامدهای این طرح برای اقتصاد و جامعه و اعتبار جهانی ایران چه خواهد بود؟
دکتر فریدون خاوند، اقتصاد دان ایرانی مقیم پاریس، به پرسشهای دویچه وله در این زمینه پاسخ گفت.
دویچهوله: آقای دکتر خاوند، برخی تحلیلگران طرح تشدید تحریم ایران در کنگرهی آمریکا را ضربهی اساسی به اقتصاد ایران دانستهاند. به نظر شما هم میتوان در اینجا از "ضربهی اساسی" سخن گفت؟
فریدون خاوند: تصویب این مجازاتها از سوی کنگرهی آمریکا - که البته هنوز هم به قانون تبدیل نشده، چون باید رییس جمهور آمریکا آنرا امضا کند و بهاحتمال قریب به یقین امضا خواهد کرد - از قبل پیشبینی شده بود. یعنی هم ایالات متحدهی آمریکا و هم اتحادیهی اروپا در نظر داشتند با رقیق کردن قطعنامهی ۱۹۲۹ شورای امنیت، به خاطر این که چین و روسیه به آن رأی بدهند، چراغ سبزی از شورای امنیت سازمان ملل متحد در عرصهی حقوقی بهدست بیاورند و بعد تصمیمهای یکجانبهای را علیه ایران بهاجرا بگذارند.
در مورد پرسش شما که آیا این مجازاتها خواهد توانست اقتصاد ایران را به زانو دربیاورد، در کوتاهمدت و برای هدفی که این مجازاتها وضع شده است، یعنی پروندهی هستهای جمهوری اسلامی، بعید میدانم. چون ایران از دو برگ برندهی مهم برخوردار است:
یکی درآمدهای انبوه و سرشار نفتی است که بههرحال بازار جهانی نفت در وضعیت خوبی بهسر میبرد و از اول ژانویهی سال ۲۰۱۰ تا آخر ماه مای، ایران حدود ۳۰میلیارد دلار (معادل ۶ میلیارد دلار در ماه) درآمد ارزی داشته است. اگر این وضعیت ادامه پیدا کند که بهاحتمال زیاد ادامه پیدا خواهد کرد، ایران در سال ۲۰۱۰ میلادی جمعاً بیش از ۷۰ میلیارد دلار درآمد ارزی خواهد داشت.
نکتهی دیگر آن است که قدرتهای نوظهوری در کنار ایالات متحدهی آمریکا و اتحادیهی اروپا وجود دارند که میتوانند برخی از کالاهای مورد نیاز ایران را تأمین کنند. چون ایران امکانات مالی لازم برای تأمین آنها را هم دارد.
بنابراین در کوتاهمدت نتایج نمایشی و فوقالعاده زیادی را از این تحریمها، نه آمریکا میتواند انتظار داشته باشد و نه اتحادیهی اروپا. ولی در مجموع این تحریمها از مدتها پیش، یعنی از ابتدای انقلاب تا کنون، وجود تنش در ایران با کشورهای مختلف، کمر اقتصاد ایران را شکسته و طبعاً بیش از پیش بر اقتصاد ایران سنگینی خواهد کرد.
در مورد خود دولت جمهوری اسلامی هم از این پس با تحریمهای جدید، بههرحال تضییقات تازهای بر دولت وارد خواهد شد و اجرای بعضی از برنامهها برای آنها مشکلتر خواهد شد.
به دولتهای قدرتمند نوظهور اشاره کردید؛ احیاناً روسیه و چین مورد نظرتان بود و…
روسیه، چین و همچنین کشوری مانند ترکیه، برزیل و یا برخی از کشورهای آسیایی دست دوم مانند مالزی و اندونزی، میتوانند در مواردی به ایران کمک کنند و کمک هم کردهاند.
تاثیر تصویب این طرح در کنگرهی آمریکا را بر وضعیت جامعهی ایران چگونه میبینید؟
اینگونه طرحها و اینگونه فشارها در مجموع وضعیت اقتصادی ایران را خواهناخواه از آنچه هست، بدتر خواهد کرد. این به معنای آن نیست که دولت جمهوری اسلامی همین فراد یا یک هفتهی دیگر اعلام تسلیم میکند و یا در مورد پروندهی هستهای عقب مینشیند. اما آنچه در اینگونه تحریمها جنبهی اساسی دارد، این است که بههرصورت فضای عدم اعتمادی را که در ایران و همینطور در فضای روابط بینالمللی کشور وجود دارد، تشدید میکند.
تشدید چنین تحریمهایی و کمتر شدن فضای اعتماد، باعث میشود که فعالیت واحدهای تولیدی کمتر شود، بیکاری بالا برود، سرمایهگذاریها کمتر شود و در نهایت ما بازتاب این تحریمها را متأسفانه در جامعهی ایران خواهیم دید.
ایالات متحده و همینطور اتحادیهی اروپا در توضیح اتخاذ چنین ابتکارات یکجانبهای میگویند که هدف عمدهی آنها این است که واحدهای مربوط به برنامههای هستهای و موشکی ایران یا این که گروهها و نهادهایی مانند سپاه پاسداران که هدف اصلی اینگونه تحریمها هستند مورد آسیب قرار بگیرند.
ولی خواهناخواه وضعیت اقتصادی ایران هم از آنچه هست بدتر خواهد شد، دامنهی تنش در روابط بینالمللی ایران بیشتر میشود، کشورهایی که به روابط اقتصادی خود با جمهوری اسلامی ادامه میدهند، طبعاً هزینهی بیشتری را از دولت ایران مطالبه میکنند، حمل و نقل دریایی برای ایران و همچنین دسترسی به نظام بانکی بینالمللی دشوار میشود. در نتیجه، مجموعهی این عوامل هم بر بازیگران عرصهی اقتصاد ایران تأثیر منفی دارد و هم طبعاً بر جامعهی ایران.
آقای محمود احمدینژاد این تحریمها را مضحک خواندهاند. به نظر شما، با توجه به آنچه برشمردید، جنبهی مضحکی در این قضیه میتوان دید؟
تحلیل حرفهای آقای احمدینژاد کار بسیار سختی است. ولی در ورای مسئلهای که ایشان مطرح کردهاند، هیچ کشوری روابطاش را با جامعهی بینالمللی و بهخصوص قدرتهای بزرگ مضحک تلقی نمیکند. ما در جهانی بهسر میبریم که اصل روابط متقابل بر کشورها و وضعیت سیاسی و اقتصادیشان بسیار سنگینی میکند.
هیچ مرد مسئولی حق ندارد با مسائل با چنین ادبیاتی روبرو شود. این ادبیات دیپلماتیک نیست، این ادبیات سیاسی نیست و در نتیجه هم باعث میشود که دنیا جمهوری اسلامی ایران را بههیچوجه جدی نگیرد و رهبراناش را رهبرانی تلقی کند که با ادبیات دیپلماتیک بینالمللی آشنا نیستند و هم موجب میشود وضعیت از آنچه که هست، بدتر شود و فشارهای بینالمللی علیه ایران شدت بگیرد.
مصاحبهگر: کیواندخت قهاری
No comments:
Post a Comment