Thursday, February 24, 2011

سحام نیوز منتشر کرد

سحام نیوز منتشر کرد


گزارش گام به گام

محاصره و زندانی کردن کروبی





در واکنش به ادامۀ حصر خانگی میرحسین موسوی و مهدی کروبی سایت سحام نیوز، که منعکس کننده نظرات حزب اعتماد ملی است، طی یاداشتی خطاب به مراجع مذهبی نوشت:



نزدیک به ۲۰ماه از انتخابات دهم ریاست جمهوری می گذرد. اتفاقاتی که طی این ماه ها بر بدنه نیروهای مخالف از جانب حکومت وارد شد، جای هیچ تردیدی را باقی نمی گذارد که مخالفین حکومت پای در کارزاری سخت گذاشته اند. در یک طرف صحنه مخالفینی که تنها ابزارشان نافرمانی های مدنی و اعتراضات آرام است و تنها در جستجوی رسیدن به مطالبات خود از روش های مسالمت آمیز بوده و طرف دیگر این صحنه نبرد نیروهای حکومتی از هر دسته و گروه و ارگان، با شنیع ترین رفتارها و تا بن دندان مسلح و مجهز به توپخانه ی رسانه به اصطلاح ملی و تریبون های مختلف اعم از نماز جمعه و مجلس و …قرار دارند.



شیوه جنبش اعتراضی مردم حضور است و شیوه حکومت فرار رو به جلو! حکومتی که خودش شهید می کند، برای آن شهید مراسم می گیرد!



پس از ماه ها سکوت جنبش سبز و عدم حضور آنها در خیابان ها، ۲۵بهمن نقطه عطفی شد برای این آتش زیر خاکستر. پس از درخواست مشترک کروبی و موسوی از وزارت کشور برای صدور مجوز راه پیمایی۲۵بهمن در حمایت از مردم مصر و تونس، دامنه فشارها بر این دو و مردم بیشتر شد.



چند روز مانده به راهپیمایی، مهدی کروبی و همسرش به طور کامل حصر خانگی شده و از دیدار فرزندان و خانواده محروم گردیدند. تمام خطوط تلفن همراه و ثابت مهدی کروبی، همسر و فرزندان قطع شد. این نخستین نشانه های یک کودتای نظامی آرام علیه این خانواده بود. تظاهرات ۲۵بهمن نشانه های خوبی برای حکومت به همراه نداشت. مردم به خیابان ها آمدند. آرام اما مصمم!



ساعاتی پس از پایان تظاهرات، حکومت شکست خورده و وحشت زده که به دنبال انتقام بود شروع به رفتارهای نخ نما و مشابه قبایل وحشی نمود. شیوه ایجاد رعب و وحشت! دوباره قشون کشی عده ای عربده کش و مزدور حقوق بگیر با استفاده از نام بسیجی و جبهه رفته و انقلابی، به همراه تنی چند از روحانی نماها، با عقبه ای که البته واضح بود از کجا پشتیبانی می شود، جلوی منزل مهدی کروبی تجمع کردند. اندک بودند، اما گستاخ و بی شرم! به نام اسلام و دین، بدترین الفاظ و رکیک ترین کلمات را با افتخار بر زبان می راندند.



پنج شب متوالی تجمع و آشوب و دریغ از دخالت صریح مقامات قضایی و انتظامی! در ظاهر معلوم نبود که چطور می شود عده ای قلیل با مسدود کردن آن محله و با عربده کشی در آن ساعت از نیمه شب و آن هم طی چندین شب، بتوانند دست به آشوب بزنند. مگر اینکه اراده شخص دیگری در میان باشد! از این دست افراد حداقل در تاریخ ۱۰۰ساله حکومت بسیار داشتیم. روزی با کت و شلوار مشکی و یقه های باز و کلاه شاپو و دستمال یزدی بر گردن؛ و امروز با چفیه و پوتین و … . بی مخ بی مخ است؛ شعبان و غیر شعبان ندارد!



طی همان شبها مامورین امنیتی در اقدامی بی سابقه با شکستن درب منزل محمد حسین کروبی، برای یافتن وی وارد ساختمان وی شدند که خوشبختانه ناکام مانده و برای جبران این ناکامی از آن روز تاکنون منزل وی را پاتوق قرارهای شخصی خود نموده و معلوم نیست فردا روز مدارک شخصی و عکس ها و فیلم های خانوادگی و … این خانواده از کدامین سایت و کوی برزن سر برآورد؟!



ماموران اطلاعات با مراجعه به مدرسه فرزندان حسین کروبی موجبات ترس این دو دانش آموز را فراهم آورده تا آنجا که این دو به خاطر ترس از ماموران امنیتی درس و مدرسه را ترک کرده اند.



محمد تقی کروبی هم در شروع این ترم دوباره و برای سومین بار ممنوع التدریس می شود و همچنین وی را که جانباز جبهه و جنگ است از یک درمان عادی برای گوش مجروح خود محروم می کنند تا آنجا که وی را اکنون تا آستانه از دست دادن شنوایی رسانده اند.



پس از راهپیمایی خودجوش و مردمی اول اسفند، حکومت چهره واقعی خود را نشان داد. شدیدترین نوع برخورد را در خیابان ها با مردم انجام داد. از بی رحمانه ترین شیوه ها برای سرکوب اعتراض آرام مردم استفاده نمود و سعی داشت با تمام پشتوانه خبری و رسانه ای خود این راهپیمایی مردمی را خفه نماید که البته ناکام ماند.



عقده گشایی ها دوباره ادامه پیدا کرد و در شب این راهپیمایی و پاسی از نیمه شب گذشته به منزل علی کروبی هجوم برده و وی و همسرش را دستگیر کردند. جالب است که دلیل دستگیری علی کروبی، به آن صورت و آنهم در آن زمان را بحث نخ نما شده ارتباط با سرویس های جاسوسی بیگانه و … عنوان کردند! حکومت در اقدامی از روی ناچاری و دستپاچگی به دنبال حسین کروبی بود که پس از دست نیافتن به وی برای ایجاد فشار بر مهدی کروبی و خانواده اش، علی را دستگیر کرد.



همزمان با این ماجرا به منزل مهدی کروبی یورش برده و با ورورد به منزل، مهدی کروبی را در یک اتاق و همسرشان را نیز در اتاق دیگری محبوس کردند. تفتیش ها آغاز شد و اسناد و مدارک و کتب و … دوباره به تاراج رفت. مهدی کروبی در آخرین نامه خود خطاب به آملی لاریجانی، رئیس قوه قضائیه گفته بود” بنده درخواستی دارم از جنابعالی که به زودی و از طریق قانونی، وعده هایی را که در سخنرانی ها داده اند، عملی گردد و دادگاهی علنی تشکیل گردد تا کیفرخواست و دفاعیات مطرح گردد. باشد که در دادگاهی عادل و علنی، مردم به حقیقت آگاهی یابند” .



این اتفاق رخ نداد و ماموران هیچ مجوزی از دادگاه عادل نداشتند، اما مردم به خوبی به حقیقت ماجرا پی بردند.



اکنون ۳۶ ساعت از این اقدام می گذرد و هیچ گونه اطلاعی از شرایط مهدی کروبی و فاطمه کروبی در دسترس نیست. نگرانی ها پیرامون این موضوع برای مهندس میر حسین موسوی هم بوجود آمده و بیم آن می رود که نیروهای تندرو و ناشنوا از صدای ملت، اقدامی نابخردانه در جهت خفه کردن صدای این دو رهبر جنبش اعتراضی مردم ایران انجام دهند.



حال جای این سوال باقیست: مراجعی که انسان را به پرهیز از خشونت و دروغ و ظلم فرا می خوانند؛ چرا برای حکومت چنین چیزی را قائل نیستند و سکوت کرده اند؟



چرا جریان اصلاحات و سران آن که دولت شان ۱۶ سال بر این کشور حکومت کرد سکوت کرده اند؟



چرا افرادی که خود را داعیه دار دفاع از مظلوم و ستم دیده می دانند سکوت کرده اند؟ این همه سکوت از روی ناچاری و ترس است یا از روی دنیا خواهی و عقاید پوشالی؟

No comments:

Post a Comment