Wednesday, March 2, 2011

گزارش روز از تجمعات مردمی 10 اسفند

مردم ایران دیروز در حالی بار دیگر به خیابان ها آمدند که حکومت، نوجوانان پانزده شانزده ساله را مجهز به شوکر برقی و گاز فلفل کرده و به خیابان ها فرستاده بود تا همگام با نیروهای سپاه، گارد ویژه و بسیج از شکل گیری تجمع مردمی جلوگیری کنند.




نوجوانانی که به گزارش خبرنگاران روز کم تجربه بوده و ترس در چهره آنها مشهود بود. روزنامه نگاران و شاهدان عینی همچنین میزان خشونت به کار رفته از سوی نیروهای نظامی و بسیج نسبت به مردم معترض را بی سابقه خوانده و گفته اند که حکومت همه امکانات خود را به کار گرفته بود تا به هر شکل ممکن با ضرب و شتم، گاز اشک آور و بازداشت های گسترده، خیابان های تهران را خلوت کند اما مردم نیز تلاش داشتند هر طور شده به هم بپیوندند.



براساس گزارش های خبرنگاران روز از تهران، روز گذشته هم ماموران حکومتی اجازه ندادند هسته اصلی تجمع شکل بگیرد اما مردم در خیابان ها و میادین مختلف شهر تهران با فریاد های "یا حسین، میرحسین" و "یا مهدی، شیخ مهدی" حمایت خود را از رهبران جنبش سبز اعلام کردند. آنها همچنین فریاد می زدند: "موسوی، کروبی، آزاد باید گردند"، "مرگ بر دیکتاتور".



ارتباط میرحسین موسوی، مهدی کروبی و همسرانشان از 25 بهمن با دنیای خارج قطع شده و رسانه های خبری از انتقال آنها به بازداشتگاه حشمتیه خبر داده اند.



با وجود حضور سنگین نظامیان و لباس شخصی ها درمشهد، شیراز، اصفهان و رشت نیز مردم به خیابان ها آمدند و خواهان آزادی رهبران جنبش سبز و همسرانشان شدند. تبریز نیز برای اولین بار شاهد حضور و تجمع مردم در چهارراه آبرسانی این شهر بود.







خشونت عریان



براساس گزارش های شاهدان عینی و روزنامه نگارانی که در تجمعات دیروز تهران حضور داشته اند، خشونت نسبت به مردم از تجمعات پیشین بیشتر بوده. گفته می شود به نیروهای بسیج و گارد ویژه اختیار تام داده بودند تا با هر میزان از خشونتی که می توانند مردم را پراکنده کنند.



نیروهای حکومتی با استفاده از گاز اشک آور، گاز فلفل، شوکر، باتوم فنری، گلوله های ساچمه ای، پنت بال مردم را پراکنده می کردند.



یک شاهد عینی به روز می گوید: وسط خیابان، علی الخصوص خط ویژه اتوبوس در خیابان ولیعصر چند موتوری با پرچم ویراژ می دادند وعربده کشی می کردند. آنها فریاد می زدند "حزب الله" و فردی که در ترک موتور نشسته بود بلند می شد و دستانش را بالا می برد و عربده میزد. از کنار هر کسی هم رد می شدند به شدت می زدند.



او می افزاید: ما در ایستگاه اتوبوس بودیم که یکباره ریختند و گفتند بروید اتوبوس نمی آید؛ لازم نکرده به بهانه سوار شدن به اتوبوس توی ایستگاه تجمع کنید. مردم اعتراض کردند و آنها به شدت شروع به زدن کردند. من هنوز تمام بدنم درد می کند.



به گزارش یکی دیگر از خبرنگاران روز، دیروز تعداد زيادي شيشه هاي خودرو توسط نيروهاي بسيج خرد شد. خودروها به نشانه حمايت از مردم معترض که در خیابان ها یا پیاده رو ها حضور داشتند، مدام بوق ميزدند و نیروهای بسيج كه در خيابان ها كمين كرده بودند ماشين ها را شناسايي و تمام شيشه هاي ماشين هاي مذكور را مي شكستند.



یک شاهد عینی حاضر در چهارراه ولیعصر نیز به روز می گوید: افراد لباس شخصی خیلی ناجور برخورد می کردند؛ یکباره حمله می کردند به جمع و بدون توجه می زدند. یک پسری را به پشت پایش زدند و زمین افتاد، یک نفر رفت کمک کند تا بلند شود اما یکباره ریختند سرشان و با باتوم به شدت او و فردی را که زمین افتاده بود زدند.



یک روزنامه نگار دیگر نیز که در خیابان های مرکزی شهر حضور داشته به روزمی گوید: من سمت هفت تیر بودم ؛رفتم سمت بلوار کشاورز و بعد تقاطع کارگر و بعد هم ستارخان. واقعا از رفتارهای عجیب ماموران تعجب کرده بودم؛ از استفاده از بچه های کم سن و سال گرفته تا فیلم برداری علنی از مردم. در تجمعات قبلی معمولا مخفیانه از مردم فیلم می گرفتند اما این بار خیلی علنی، از مردمی که در پیاده رو ها بودند تا مردمی که اصلا فقط در حال عبور بودند یا مردمی که پشت چراغ قرمز منتظر بودند فیلم می گرفتند انگار داشتند فیلم مستند می ساختند.



او می افزاید: مردم از قشرهای مختلف بودند اما نمی توانستند جمع شوند یعنی با خشونت هر چه تمام تر آنها را متفرق می کردند. یک جا که مردم توانستند جمع شوند شروع کردند به شعار دادن و راننده اتوبوسی که در حال رد شدن بود از پنجره داد زد یا حسین جمعیت گفت میرحسین که ریختند سر مردم و گاز اشک آور زدند.



به گفته این روزنامه نگار شعارهایی که از سوی مردم سر داده می شد بیشتر برحمایت از رهبران جنبش سبز متمرکز بود.آنها نام میرحسین موسوی و مهدی کروبی را فریاد می زدند؛ انگار همه با هم هماهنگ باشند که روی "یا حسین میرحسین و یا مهدی و شیخ مهدی" زوم کرده بودند.



مردم معترض روز گذشته نیز همچون 25 بهمن و یک اسفند در پیاده روها متمرکز بودند و اجازه حضور در خیابان و تشکیل تجمع در خیابان را نیافتند. شاهدان عینی می گویند: اما یک جاهایی که تجمع می شد و ترافیک هم کمک می کرد، نیروهای نظامی و لباس شخصی کم می آوردند. ملت هم بوق می زدند بعضی از توی ماشین ها علامت وی نشان می دادند؛ فضا مثل روزهای بعد از انتخابات بود.







نوجوانان مجهز به شوکر و گاز فلفل



حضور نوجوانان مجهز به شوکر و گاز فلفل در کنار نیروهای بسیج و استفاده از آنها برای سرکوب معترضان، تاثر مردم معترض را برانگیخته بود.



خبرنگار روز گزارش داده است:آنها آنقدر كم تجربه و تازه كار بودند كه حتي جسارت درگيري نداشتند. در يك درگيري كه رخ داد يكي از آنان انقدر ترسيده بود كه شوكر را دور سر خود مي چرخاند در خيابان فرار مي كرد.او به محض رسيدن به نيروهاي يگان ويژه نيروي انتظامي بغل يكي از آنها پريد و وحشت زده گفت: "من بسيجي هستم و افتاده اند دنبالم كمكم كنيد." ماموران كه از اين حركت تعجب كرده بودند، گفتند: بچه! ما اينجا كه كسي را نمي بينيم. رهگذران كه از وحشت نوجوان بسيجي شگفت زده شده و به خنده افتاده بودند در عین حال متاثر بودند که چطور این بچه ها را در این سن و سال مجهز کرده و برای مقابله با مردم فرستاده اند.



خبرنگار روز از درگیری بین نیروهای انتظامی و بسیج و گارد ویژه هم خبر داده : دیروز در چند صحنه کاملا مشخص بود که نیروهای انتظامی تلاش میکنند مانع از درگیر شدن بچه های کم سن و سال شوند. در تقاطع طالقانی - ولیعصر یکی از افسران نیروی انتظامی شوکر را از دست پسری حدودا 15 ساله بیرون کشید و فریاد زد چه کسی گفته این را دستت بگیری.از این گذشته به وفور بین نیروهای بسیجی وانتظامی درگیری پیش میامد، با هم جر وبحث میکردند، سرهم داد میزدند. سر فلسطین یک مورد را دیدم که یک بسیجی به افسر نیروی انتظامی فحش ناجور میداد. میگفت لباست را در بیاری میدونم که سبزهستی و میروی قاطی اینها و....



به گفته شاهدان عینی، ماموران نیروهای انتظامی تلاش میکردند کمتر در برخوردها شرکت کنند و در حد توان خود به مردم معترض کمک میکردند. یک روزنامه نگار که همکارش توسط گارد ویژه بازداشت شده بود به روز می گوید: میدان ولیعصر، نزدیک سینما قدس در حال رفتن بودیم که گارد ویژه یکباره از پشت دست همکارم را گرفت و کشید و او را بازداشت کرد. یک افسر نیروی انتظامی آنجا بود به او گفتم و واقعا خیلی کمک کرد گفت شما کمی دورتر بروید من حواسشان را پرت میکنم و همکارتان را می آورم و واقعا همین کار را کرد و چند دقیقه ای نکشید که همکارم آمد.



او می افزاید:لباس شخصی ها و نیروهای بسیج خیلی فعال تر از سایر نیروها بودند.



یک شاهد عینی گفته است:"لباس شخصی ها از همه تیپ بودند از قیافه های خیلی معمولی تا قیافه های خیلی تابلو. می امدند توی جمعیت و آمار می گرفتند و نشان میکردندو بعد می ریختند آن فرد را بازداشت می کردند. یکباره میدیدی بغل دستی ات را کشیدند و بردند.اما ویژگی که دیروز داشت این بود که تعداد بازداشت شده ها بسیار زیاد بود ولی بازداشت شده ها را هما نجا تحویل ناجا می دادند یعنی اگر یک لباس شخصی هم فردی را بازداشت میکرد او را به ناجا تحویل میداد.



فخری محتشمی پور، عضو جبهه مشارکت و همسر مصطفی تاج زاده از بازداشت شدگان تجمعات روز گذشته است.



پی گیری های روزنشان می دهد تعدادی از بازداشت شدگان روز گذشته را به پادگان جی واقع در خیابان جی منتقل کرده اند.



براساس گزارش خبرنگاران روز کسانی که بازداشت می شدند خطاب به ماموران می گفتند ما برای خرید عید آمده ایم.



وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی روز پنج شنبه در برنامه زنده شبکه سه سیما گفته بود که در روز یک اسفند خبری نبوده و مردم در حال خرید عید بوده اند. پس از آن سایت ها و پایگاههای اجتماعی مجازی پر شد از استعاره های معترضان و کاربران اینترنت که روز ده اسفند برای خرید عید خواهیم رفت و آزادی خواهیم خرید و....



کوهیار گودرزی، روزنامه نگار، به روز می گوید بیش از 15 ون را دیده که بازداشتی ها را با آنها منتقل میکردند.



به گفته او این ماشین های ون پلاک نداشته و برخی که دارای پلاک بوده اند روی پلاک آنها با چسب پوشانده شده بود.







مردم پراکنده بودند اما آمدند



اندک ویدئوی منتشر شده از تجمعات دیروز، حضور پراکنده مردم را نشان میدهد که در حمایت از رهبران جنبش سبز شعار میدهند. در این میان تصویری از اتوبان نیایش منتشر شده که پوستری با نوشته "دیکتاتور به پایان سلام کن" در آن نصب شده است.



فرهاد رجبعلی، خبرنگار - عکاس در تهران که در میان مردم حضور داشته به روز می گوید که دیروز فدائیان آقایان موسوی و کروبی آمده بودند؛اما آنطور که انتظار می رفت همه حامیان و طرفداران آقایان موسوی و کروبی حضور نداشتند به همین خاطر نیروهای امنیتی توانستند اوضاع را کنترل کنند.



او می افزاید: اگر همه حامیان آقای موسوی و آقای کروبی به این تجمعات بپیوندند دیگر قابل کنترل نخواهد بود.



به گفته این روزنامه نگار دیروز مردم دنبال هر فرصتی می گشتند تا به هم بپیوندند اما به دلیل سرکوب شدید موفق نشدند و اگر حضور مردم گسترده تر شود اعتراض شکل دیگری خواهد گرفت.



او در عین حال از وحشتی می گوید که لباس شخصی ها و نیروهای نظامی داشتند: نمیدانم چی بود؛ به شدت می زدند. خیلی بد می زدند اما همین که می زدند سریع و به سرعت به عقب می رفتند گویی از خشم مردم وحشت داشتند. در اصل خیلی خشونت به کار بردند اما این خشونت همراه با ترس بود. چون مردمی که به خیابان آمده بودند به شدت خشمگین بودند؛ شاید از همین خشم می ترسیدند.



او حضور مردم را خوب ارزیابی می کند: جمعیت میلیونی نبود اما همین تعدادی هم که آمدند حضورشان خیلی خوب بود. مي توانم به تقريب بگویم حدود 50 هزار نيرو فقط برای سرکوب آورده بودند خب اگر روزي به اينها 30 هزار تومان حق ماموريت بدهند كه ميدهند و من خبر موثق در این زمینه دارم میدانید چه رقمی می شود؟ بماند هزینه های اقلام مصرفی اینها و... که سر به فلک می زند.



به گفته آقای رجبعلی: "همين حضور هم مطلوب است (حضور مردم)، حضور اين روزها در كف خيابان شده براي فداييان موسوي و كروبي و حكومت از وحشت، همه توانش را مامور مي كند خب اين در دراز مدت حکومت را از پا می اندازد و من خطر بزرگي كه براي حكومت مي بينم با بازداشت سران اصلاح طلب و آقايان موسوي و كروبي حكومت به صورت بي واسطه اي رو در روي مردم قرار گرفته. خب اين خطر بيشتر متوجه حكومت خواهد شد بدون حضور اصلاح طلباني كه همواره جامعه را به عدم خشونت دعوت مي كردند."



تجمع دیروز به دعوت شورای هماهنگی تشکیلات راه سبز امید شکل گرفته بود. امروز تولد میرحسین موسوی است و به همین دلیل شب تولد او برای تجمع و اعتراض به بازداشت او و مهدی کروبی و همسرانشان انتخاب شده بود.



براساس اعلا ماین شورا و همچنین براساس گفته مجتبی واحدی، مشاور مهدی کروبی به روز این تظاهرات سه شنبه های دیگر نیزادامه خواهد داشت.

No comments:

Post a Comment