بازی ناشیانه سپاه
با دُم "مار" در بحرین و کویت
دو هفته پیش، فرمانده ارتش در یک مصاحبه خبری اعلام کرد که ارتش مرزهای ایران را جز در دو نقطه در اختیار می گیرد. او این دو نقطه را بخشی از جنوب و بخشی از غرب ایران ذکر کرد و با آن که رسما اعلام نداشت، اما معلوم بود که می خواهد بگوید این دو نقطه همچنان دراختیار سپاه باقی می ماند و در اختیار ارتش قرار نمی گیرد!
آن مصاحبه بی مقدمه، حامل این پرسش بود که به چه دلیل و انگیزه ای یکباره و آن هم بصورت رسمی اعلام می شود که ارتش مرزهای ایران را- جز دو محدوده- دراختیار می گیرد. مگر جنگی و حمله ای در پیش است؟ و آن دو نقطه چه تفاوتی با نقاط دیگر ایران دارد که امنیت آن دراختیار ارتش گذاشته نمی شود؟ چرا سپاه در مناطق دیگر مستقر نمی شود؟ و سئوالاتی از این دست.
اکنون، با اخبار و گزارش هائی که در باره تظاهرات و کشتار و حمله و ترور و اعدام و انفجار از مناطقی در کردستان و خوزستان ایران می رسد و همچنین اخباری که ماجراجوئی هائی که در ارتباط با بحرین و تنش با کشورهای خلیج فارس می رسد، تقریبا پاسخ سئوالات بالا مشخص شده است:
1- سپاه نیروی خود را برای مقابله و فعالیت های سیاسی و اقتصادی در داخل مرزها سازمان داده و آماده کرده و در عین حال قوای موشکی را برای احتمالات جنگی دراختیار دارد.
2- در چند هفته اخیر، در خوزستان، بندرعباس، بوشهر و کردستان ایران درگیری ها و ماجراجوئی هائی شده که اخبار آن را سانسور کرده و مردم از جزئیات آن با خبر نیستند. (از جمله برخوردهای مسلحانه و پر تلفات در سنندج و برخی شهرهای دیگر کردستان ایران و همچنین تظاهرات به خون کشیده شده و ادامه دار در اهواز و رو به گسترش در شهرهای دیگر منطقه. گفته می شود در اهواز بالای 500 تن تاکنون دستگیری شده اند!)
3- سپاه با توجه به دو موقعیت بالا، از برخی نقاط مرزی عقب کشیده و آن را به ارتش واگذار کرده است.
4- دخالت ماجراجویانه در امور داخلی بحرین که عملا به ضرر جنبش شیعیان و سنی های این کشور علیه استبداد آل خلیفه تمام شد، به فرو کردن انگشت در لانه زنبور تبدیل شد. بویژه که توانستند اسناد و مدارکی را از این دخالت نظامی (انتقال مهمات و سلاح به بحرین تحت پوشش تجهیزات بیمارستانی) بدست آورده و آن را پیوند بزنند به فعالیت های جاسوسی سپاه در کویت.
این ماجراجوئی که در ابتدا و با یقین به رسیدن به نتیجه ای که در نظر داشتند، با بیانیه و سخنرانی در مجلس و برخی نمازجمعه ها همراه شد، خیلی زود منجر به عقب نشینی حکومتی در جمهوری اسلامی شد، اما بی تدبیری کار خود را کرده بود. اولا کشورهای خلیج فارس و بتدریج کشورهای عرب خاورمیانه برای فرار از بحران مشروعیت داخلی و مقابله با جنبش ضد استبدای توانستند جمهوری اسلامی را "لُولُو" ی منطقه نشان داده و علیه ایران بسیج و متحد شوند(حتی شیخ الازهر نیز به آنها پیوست) و در داخل کشور نیز دسته بندی هائی که معلوم نیست سر نخ آنها دراختیار کیست، بحرین را بهانه کرده و می کوشند ایران را به یک جنگ منطقه ای بکشانند. در عین حال، حوادث خوزستان نشان داد که بازی جمهوری اسلامی با بحرین، بازی با دم مار بود. بویژه که بخش مهمی از ایرانی های سواحل جنوبی ایران عرب و حداقل عرب زبانند و کارنامه جمهوری اسلامی آنقدر ضعف دارد که از آنسوی آب بتوان بسیار ماهرانه تر از آنچه جمهوری اسلامی می خواست در بحرین و کویت و دیگر کشورهای منطقه عمل کند، دست به عمل بزنند!
No comments:
Post a Comment