Saturday, June 11, 2011

کودتاچی های حاکم

کودتاچی های حاکم


رهبری جنبش سبز را

دو دستی تقدیم امریکا می کنند!







در آستانه سالگرد کودتای 22 خرداد، ستاد کودتا با به نمایش گذاشتن اعترافات فردی بنام "مدحی" در سیمای جمهوری اسلامی، یکبار دیگر سعی کرد جنبش سبز را به خارج از کشور وصل کرده و مردم معترض به کودتا را در این سالگرد خانه نشین کند. این نمایش در حقیقت همسوئی با امریکا و غرب و مخالفان وجود رهبری جنبش سبز در داخل کشور بود، زیرا دو سال است آنها سعی می کنند موسوی و کروبی را از رهبری این جنبش خلع کرده و عوامل خود را جانشین آنها کنند. و حکومت با به بند کشیدن رهبری جنبش سبز در داخل کشور و تائید این تلاش امریکا و غرب، در عمل همسو با آنها حرکت کرده و می کند. هم آنها از عمق نارضائی مردم با خبرند و هم اینها. بنابراین هر اقدامی که درجهت انتقال رهبری این جنبش به خارج از کشور باشد همسوئی با امریکاست و نه برعکس آن . گرفتاری و مانع جدی امریکا و اروپا و دولت های منطقه برای ورود مستقیم به بحران کنونی در ایران – همانگونه که در سوریه و لیبی و دیگر کشورهای منطقه شاهدیم- آنست که هر نوع دخالتی از جانب آنها، درعمل به سود موسوی و کروبی و طیف اصلاح طلبان حکومتی تمام می شود و آنها رهبری جنبش در داخل کشور و از سوی این طیف را نمی خواهند. این رهبری را در دهه اول جمهوری اسلامی آزموده اند و با آن دشمن اند! بخشی از بادی که زیر بغل دولت احمدی نژاد انداخته و امید به امثال رحیم مشائی و ادامه حاکمیت باند کودتائی 22 خرداد بسته اند همین است!



در نمایشی که هنرپیشه اول آن "مدحی" بود، جا به جا عکس های موسوی و کروبی را نیز در یک فیلم مونتاژ شده نشان دادند و گوینده ای که به سبک اعلام برنامه تئاترهای لاله زاری سعی می کرد به این فیلم هیجان ببخشد، جنبش سبز را وابسته به امریکا و انگلیس و اسرائیل معرفی کرد.



تاریخ مصرف این نمایش نیز تا یکی دو روز دیگر تمام می شود و باز حکومت می ماند و مردمی که دیگر اعتماد به هیچ انتخاباتی در جمهوری اسلامی ندارند و تا تکلیف کودتای 22 خرداد روشن نشود بعید است در انتخاباتی شرکت کنند. این همان دردی است که دیروز احمد جنتی دبیر متقلب و کودتاچی شورای نگهبان در نماز جمعه تهران به آن اعتراف کرد و پیش از آن علی خامنه ای نیز در آخرین دیدار و سخنرانی اش به بهانه منع دولت برای دخالت در انتخابات مجلس، به نوع دیگری همین درد را بر زبان آورد. (اعتراف احمد جنتی را در خبر مستقل مربوط به نماز جمعه دیروز تهران در همین شماره پیک نت می خوانید)



چشم وگوش مردم ایران از این نمایش ها و اعترافات و بازی ها و فریبکاری های باصطلاح امنیتی پر است. امنیت وقتی است که مردم احساس امنیت کنند نه حکومت! و می دانیم که مردم از شر حکومت در امان نیستند و آنجا که نفوذ است و از سیر تا پیاز حکومت گزارش تهیه می شود و به خارج فرستاده می شود و یا نقشه استراتژیک امریکا را در ایران پیاده می کنند، خانه مردم و خیابان ها نیست. در لانه بیت رهبری و ارگان های حکومتی و نظامی و اتمی و اطلاعاتی است!



این نوع بازی ها از زمان وزارت ریشهری بر وزارت اطلاعات و سپس علی فلاحیان همزمان با رقابت بخش اطلاعات سپاه پاسداران ادامه داشته و همچنان نیز ادامه دارد. دیروز علی فلاحیان فرج سرکوهی را از بازداشتگاه مخفی به فروگاه مهر آباد برد و گفت که وی از ترکمنستان به ایران بازگردانده شده و سرکوهی مرعوب و مبهوت به همان سناریوئی که برایش نوشته بودند اعتراف فرودگاهی کرد و حالا در خارج از کشور به همه آن سناریو "تف" می کند و امروز حجت الاسلام کم عقلی بنام مصلحی با کمک حجت الاسلام جنایتکاری بنام "طائب" همان سناریو را به گونه ای دیگر و با هنرنمائی فرد دیگری بنام "مدحی" به نمایش می گذارد.



این نمایش آخری معنای دیگری جز این ندارد که حکومت از خرداد 1376 تاکنون در خواب خرگوشی است و هنوز نتوانسته چشم باز کرده و ببیند و بفهمد که درد مردم چیز دیگری است و با این نمایش ها و اعترافات، آن درد درمان نمی شود. همچنان که درد حکومت که همانا عدم مشروعیت مردمی آنست درمان نمی شود.



مردم می گویند "رای ما کو؟"



حکومت پس از دو سال جنایت در خیابان و زندان برایشان مدحی را به رقص در می آورند!



مردم می گویند حکومت زیر بار گرانی کمر ملت را خم کرد و دولتی که آقای خامنه ای بر کشور تحمیل کرد مردم را به خاک سیاه نشانده و بزرگترین خطر امنیتی را متوجه تمامیت ارضی مملکت کرده است.



حکومت می گوید امریکا می خواهد ما را بر بیاندازد! که این ادعا در عمل تبلیغ به سود امریکاست.



مردم می گویند چرا برنده انتخابات 22 خرداد و نخست وزیر 8 سال دوران جنگ را در خانه اش زندانی کرده اید؟ حکومت می گوید برای این که قرار بوده ما را بر بیاندازند و مدحی این براندازی را خنثی و یا افشاء کرد!



مردم می گویند چرا از نعلین تا پرده بکارت را از چین وارد می کنید؟



حکومت می گوید: چون می خواهیم عضو باشگاه اتمی شویم!



مردم می گویند: چرا دهها دولتمرد زمان خمینی را زندانی کرده اید و مشتی اوباش و جن گیر و رمال را حاکم کرده اید؟



رهبر می گوید: آنها ریزش انقلابی کرده بودند و اوباش، مداحان، روحانیون پابوس و دست به فتوای قتل و جنایت و جن گیرها و رمال ها رویش انقلابی کرده اند.



مردم می گویند: پول نفت و گاز کجاست؟



رهبر می گوید: اینها حرف های فرعی است و در اصلی و فرعی کردن ها باید به اصلی چسبید!



مردم می گویند: عاملین و آمرین این همه قتل و قتل زنجیره ای و جنایت و شکنجه و صدها کهریزک و بازداشتگاه مخفی چرا باید بر کشور حاکم باشند؟



حکومت می گوید: هرکس از این سئوالات بکند وابسته به امریکا و ضد انقلاب است!



این لیست که به بلندی و درازی مرز جدائی ملت و حکومت است را می توان ادامه داد و سرانجام نیز از رهبر فاجعه حاکم و تحمیل کننده دولت احمدی نژاد و انتقال رضاشاهی قدرت به سرداران پروار شده و حامی استبداد پرسید:



با دادگاه های کودتائی و نمایش تلویزیونی آن، با ادعای فتنه و با بازی های کودکانه ای نظیر "مدحی شو" دل را به امید فریب مردم صابون نزنید. پاسخ مردم را بدهید!



چرا راه دور می روید؟ همین فردا (22 خرداد) مردم را آزاد بگذارید و امنیت آنها را تامین کنید و خیابان انقلاب، از میدان امام حسین تا میدان آزادی را در اختیار آنها بگذارید و شرط آن را هم سکوت مطلق اعلام کنید تا ببینید سیل جمعیت چگونه به خیابان آزادی سرازیر خواهد شد. همین شرط را برای شهرهای کوچک و بزرگ ایران اعلام کنید تا حساب اعتبار و مشروعیت حکومت دستتان بیآید! و به ادعای علی خامنه ای جنبش اعتراضی را فقط در تهران خلاصه نکنید.



موسوی وکروبی را آزاد کنید تا 10 خط بیانیه داده و به مردم بگویند "بیآئید به خیابان" تا این حساب بیشتر دستتان بیآید!

No comments:

Post a Comment