وزیری که شیر خر خورد...!
در تابستان ۷۵، در محل فرهنگسرای نیاوران، معاون پارلمانی رئیس جمهوری مهمان ویژه و سخنران مراسم جایزه طنز گلاقا بود. بعد از شیرینی و شام و غیره، مهاجرانی سخنرانی کرد...
مهاجرانی خاطرهای از کودکیاش گفت که خیلیها بعد از آن عطا را با آن ماجرا میشناختند.
داستان این قرار بود که وقتی مهاجرانی کوچک بود، خواهرش دچار سیاهسرفه شد و حکیمباشی روستای مهاجران، حکم به خوراندن شیر خر به طفل معصوم داد. عطا، راهیِ ده مجاور شد و با کاسهای شیر خر و کاسهای شیر بز برگشت...در راه بازگشت، کاسه شیر خر خورد و به خواهر بیمارش شیر بز نوشاند...دست بر قضا، خواهرش که شیر خر نخورده بود، مرحوم شد.
سالها بعد، یک فالگیر کولی به روستای مهاجران آمد و کف دست چپ عطا را دید...بعد از بررسیهای بسیار، مژده داد که عطا، روزی وزیر خواهد شد، چرا که در کودکی شیر خر خورده است.
البته تا یک سال بعدش که خاتمی به قدرت رسید، مهاجرانی معاون رئیس جمهوری بود و بعداً در دولت دوم خرداد، وزیر شد. یادم نمیرود وقتی پیش کیومرث صابری بودیم و تاکید کرد که وزیر شدن مهاجرانی به خواست خامنهای است، نه خاتمی...
از سال ۷۶ بارها مهاجرانی را دیدم. یکبارش در نمایشگاه کتاب بود که با بزرگمهر حسینپور و افشین سبوکی کاریکاتور مهمانان سرای اهل قلم را میکشیدیم.
وقتی مهاجرانی جلوی من نشست، هر کاری میکردم، کاریکاتورش در نمیآمد، تا اینکه تصمیم گرفتم به روشی معکوس کار کنم و روحیاتی که از مهاجرانی دریافته بودم را اول بیاورم و بعد شبیهسازی کنم. کاریکاتورش عالی شد! علیرضا تابش، رئیس دفتر مهاجرانی که طرحهای اول را دیده بود، پرسید چطور شد چند تای اولی درست در نیامد اما آخری عالی شد؟ گفتم رئیسش باید موجود بسیار حراملقمه و رذل و [...] و [...] و غیرهای باشد! چون من یک موجود پست فطرت را کشیدم و با اضافه کردن شباهتها، و مهاجرانی واقعی به شکل کاریکاتور بیرون آمد!
تابش تایید کرد! بعداً هم گفت خیلی بیشتر از [...] و [...] است!
No comments:
Post a Comment