Friday, December 25, 2009

حکومت اسلامی و تجاوز در زندان ها

حکومت اسلامی و تجاوز در زندان ها
حکومت اسلامی و تجاوز در زندان ها
کوروش گلنام
هر روز که می گذرد، رسوایی حکومت اسلامی و رهبر معظم دامنه بیشتری در جهان می باید. اینک نه تنها از تجاوز به دختران وزنان در زندان های اسلامی/ الهی سخن می رود که تجاوز های وحشیانه به پسران نیز که همه را دچار بهت زدگی کرده است نیز به میان آمده است. این تجاوز ها تا آنجا که آگاهی های داده شده نشان می دهد:
1 ـ کاملن هدف مند، برنامه ریزی شده و با دستور از بالا بوده است زیرا انجام دهندگان آن کمترین واهمه ای از انجام این رفتار ننگین نداشته و حتا با فریاد آن را اعلام می داشته اند و بارها و در چندین روز پی در پی به این زندانیان تجاوز می شده است.
2 ـ چون هدف مند و برنامه ریزی شده بوده است، شمار زیادی را قربانی نموده و یک مورد و چند مورد نبوده است.
3 ـ کسانی که نیمه جان و له شده جان به در برده وآزاد شده اند، از پدر، یا مادر و یا دیگر نزدیکان و سرپرستان آنان امضا گرفته اند که فرزند آن ها تندرست و سالم تحویل داده شده است. چرا چنین تاکیدی بر این مورد داشته اند؟
4 ـ تبه کاران به سرکردگی شیخ علی خامنه ای و باند های جنایت کار وابسته به او، چنان در انجام این جنایت ها بی پروا و گستاخ شده اند که خود شماری از قربانیان را زنده گذاشته، آزاد کرده وحتا در پخش خبر این تجاوز های جنسی به گونه ای اند دست داشته اند تا به ویژه جوانان را از این درندگی های ننگین وشرم آوردچار ترس و هراس نموده و آنان رااز پی گیری اعتراض های به حق خود باز دارد.
5 ـ هنوز میزان ودامنه این تبه کاری ها وشمار قربانبان روشن نیست و می تواند بسیار گسترده تر از این باشد.
6 ـ این بخش اندک که افشا و رسوا شده است، بیشتر در باره زندان کهریزک بوده است و اگاهی های درستی در باره دیگر زندان های یه ویژه زندان ها و بازداشت گاه های پنهان و غیر رسمی چه در تهران و چه در شهرستان هادر دست نیست. با توجه به فرمان "شیخ ملعون و دروغ پرداز" علی خامنه ای برای سرکوب خیزش اعتراضی مردم وایجاد ترس و هراس در آنان به هر بهایی و به هر وسیله و روش ممکنی، این تبه کاری ها که به شکلی هدف مند وبرنامه ریزی شده در دستور کار قرار داشته است، می باید دردیگر زندان ها و در دیگر شهرهای ایران نیز انجام یافته باشد.
پرسش ها
اینک ولی پرسش هایی دیگری نیز در میان است:
آیا تجاوز در "جمهوری" اسلامی، تنها به این چند سال گذشته( که نبرد دو جناح حکومتی به شکلی آشکار تر آغاز شد و سبب اندک افشاگری هایی در این باره از سوی "اصلاح طلبان حکومتی" پیشین شده وخبر شماری تجاوز ها هم چون تجاوز و قتل زیبا(زهرا)کاظمی و دکتر زهرا بنی یعقوب، منتشر شد )و یا به ویژه این دو ماه گذشته را در بر می گیرد؟ آیا این حکومت در سی سال ننگین فرمانفرمایی خود کم به دختران و زنان ( و روشن نیست شاید حتا به پسران نیز) تجاوز جنسی کرده است؟ امروز کار میر حسین موسوی و کروبی و دیگرانی که با آنان هم سو هستند و در این باره سخن گفته، افشاگری و ایستادگی کرده اند را باید مثبت و درست ارزیابی نموده، از آن پشتیبانی نموده و آن را نیرومند ساخت و لی آیا وجدانن(وجداناَ)وشرافتن(شرافتاَ) آقایان که خود در گذشته سال ها در پست های گوناگون در این حکومت مسئول بوده اند، از این تبه کاری ها در زندان ها بی خبر بوده اند؟ از تجاوز های جنسی که دهه هاست در زندان ها صورت گرفته است، شکایتی به دست آنان نرسیده بوده است؟ از رادیو و تلویزیون های بیرون از مرزهای ایران در کشورهای آزاد، در این باره نشنیده بودند؟ آیا سخنان شماری از زندانیان زن در زندان های اسلامی، که خود قربانی تجاوز جنسی بوده اند، در گفت وگوهای گوناگون(بیشتر با نام دیگر ونه با نام اصلی خود) با رادیو وتلویزیون ها را نشنیده و یا از کتاب هاو مقاله هایی که این زندانیان در باره روزهای سخت زندگی زیر شکنجهو تجاوز در زندان های "جمهوری" اسلامی نوشته اند، آگاهی نداشته اند؟
نفی خشونت و انتقام جویی
من نیز جزو آن گروه از ایرانیان مخالف "جمهوری" اسلامی هستم که خواستار کاربرد خشونت، کشتار وانتقام جویی نیستم. بارها با توان اندک، دیدگاه خود در باره ساخت وساز های نوین در حکومت و قانون اساسی آینده ایران آزاد و رفتاری که می بایست با تبه کاران وآدم خواران این حکومت داشت را بیان داشته ام. گذشته از تاکید برقانون مداری وقانون مندی حکومت آینده و مردم، در برخورد با بزه کاران برسه نکته اساسی انگشت نهاده ام:
ا ـ از میان برداشتن حکم اعدام ونفی آن در قانون اساسی.
2 ـ محکوم نمودن شکنجه به هر شکل و با هر نام و عنوان.
3 ـ تشکیل دادگاه های قانونی و علنی (علنی به جز درمورد های ویژه ای که قانون روشن نموده وعلنی بودن آن را جایز ندانسته باشد) باحضور وکیل چه در دوره بازجویی وچه در دادگاه ها برای متهمان.
برای هر یک نیز انگیزه های خود را گاه مفصل بیان داشته ام. باید یاد آور شد که البته کوشندگان دیگری نیز در این راه کوشیده، نوشته و گفته اند.
بر این باور هستم که آن کسانی که با این حکومت همکاری و همراهی کرده اند ولی خود اندک، اندک با آشنایی با سیاه کاری ها، دروغ پردازی ها و تبه کاری های حکومت، به مردم پیوسته، آماده اند گذشته خود را نیز به نقد کشیده و تا آن جا که می توانند ناگفته ها را بگویند و حقیقتن می خواهند به جبران آن گذشته ها، در راه آزادی مردم کوشش نمایند، می باید از سوی مردم پذیرفته شده، رانده نشوند و چه بسا مورد مهر مردم نیز قرار بگیرند. نگارنده و دیگر هم اندیشان بارها به سپاهیان، بسیجیان، نیروهای نظامی ودیگر وابستگان رژیم که هنوز شرافتمند هستند و به اجبار و یا از سر وابستگی ها و باورمندی هایی درخدمت این حکومت بوده و هستند، یاد آور شده ایم که تا دیر نشده است به مردم پیوسته و خود را از ننگ همکاری با این حکومت رها نمایند. امروز آنان خود می بینند که چگونه حکومت با هزاران دروغ ونیرنگ و حتا فشار، آنان را وادار به سرکوب وحتا تیراندازی و کشتار مردم حق خواه نموده و به دین ترتیب کوشش می کند تا دست آنان را به خون مردم بی گناه آلوده نماید. حکومت با این کار به چند هدف دست می یابد:
ـ هم وسیله این نیروهابه سرکوب خونین مردم دست زده و هراس ووحشت ایجاد می کند؛
ـ هم با چنین سرکوب های خونین و آلوده کردن این نیروها به کشتار و خون ریزی، راه بازگشت آنان را به سوی مردم سد می کند؛
ـ هم بخشی از بیزاری و نفرت موجود نسبت به خود به عنوان سران حکومت را به سوی این نیروها( که در حقیقت حقوق در یافت می کنند که در راه خدمت به مردم باشند نه در راه خواری و ذلت و کشتار مردم) بر گردانده وآنان را نیز مورد بیزاری مردم قرار می دهد تا به خیال خود بار خود را سبک تر و شریک های خود در جنایت ها را بیشتر کند.
ـ و هم چند روزی دوران فرمانروایی خود را بیشتر و دراز تر کند.
شاید این آخرین هشدارها باشد. نیروهایی که در درون سازمان های وابسته به حکومت به ویژه ارگان های نظامی وشبه نظامی هستند و از این سرکوب های وحشیانه، از تجاوزهای شرم آور به زندانیان زن ومرد دچار ناراحتی و رنج بوده و نمی خواهند در این تبه کاری ها شریک باشند، می بایست به هر شیوه وروشی که می توانند به یاری مردم آمده، در درون همآن سازمان ها دست به مبارزه زده و کار را برای اعتراض ها وتظاهرات های مردم آسان تر کنند.
چرا می گویند مدرک ارائه دهید
لاریجانی در پاسخ به نامه افشاگرانه کروبی به رفسنجانی، در بر خورد تند خود با گستاخی و بی پروایی به دروغ گویی پرداخته و چنین بیان کرد که "بررسی های مفصل ما نشان داد که خبر تجاوز در زندان ها ( مورد ادعای نامه کروبی )کذب محض است"(با چنین مایه ای). او که بر کرسی ریاست مجلس قلابی، در آسمان ها پرواز می کند، گنده گویی و قلدری کرد که ما از این تندی ها نمی ترسیم و ..سپس از کروبی خواست که اگر سند و مدرکی دارد بیاورد و ارائه دهد.
فرض کنیم سند و مدرک حتا زنده را آن جا ببرند خدمت این مردک و رهبرش. سند زنده یعنی همآن پسر جوانی را که "بابک داد" در مقاله افشاگرانه با ارزشی، از او وملاقاتی که با او وخانواده اش داشته است سخن گفته است. همآن جوان هیجده ساله بی گناهی که در اثر تجاوز وحشیانه در زندان کهریزک، اینک دچار پارگی و عفونت در مقعد وروده شده، با جسم وروحی زار و بیمار در بستر افتاده است و زندگی خود و خانواده اش را ویران کرده اند. هم خوداو را ببرند، هم مدارک پزشکی اورا و هم شاهدان را. می پندارید چه پیش خواهد آمد؟
نخست همه چیز را باز هم انکار حواهند کرد پسر و خانواده اش را ویران تر خواهند کرد. به این شکل:
ـ مدرکی را که خود پدر امضا نموده است که پسر ش را تندرست و سرحال از زندان تحویل گرفته است در برابرش می گذارند.
ـ با تکیه به آن سندی که تبه کاران خود نوشته و زیر هول وفشار، دست لرزان پدر پیری با دل پر خون وترسان آن را امضا کرده است تابتواند پیکر در هم شکسته جوان بیگناهش را به خانه بازگردانده تا دست کم اگر هم جان باخت در آغوش خودش باشد و نه در آن بد تر از "ابوغریب" تا با زخم و خون وعفونت، با درد و شکنجه وتوهین وتحقیر نابود شود؛ هم آن پسر و خانواده، هم کروبی و دیگرانی را که آن سند زنده غیر قابل انکار را ارائه داده اند، به دروغ گویی و وپخش "تهمت و افترا"، "شایعه سازی"، کوشش برای "ضربه زدن به نظام مقدس اسلامی"، "مخالفت با رهبر مقدس نظام الهی"،" همکاری با ضد انقلاب"، "همکاری با آمریکا و اسرائیل" و گرفتن پول ازآنان برای انجام "انقلاب نرم و مخملی" و... متهم خواهند کرد. می گویند که دیگران این کار را کرده اند و دشمنان می خواهند آن را به پای نظام مقدس بنویسند.
این که لاریجانی و این وآن نماینده مجلس و یا شیخ شیادی چون احمد خاتمی که همه چیز خود را به مقام وقدرت فروخته اند، چنین با توپ پر سخن می گویند و با اطمینان همه این تبه کاری ها را رد می کنند، باید دانست که قضیه از چه قرار است. حتا اگر کار خیلی سخت و میدان خیلی بر آن ها تنگ شودو بپذیرند که چنین شده است، یک یا دو نمونه را اعلام نموده وسپس خواهند گفت که" عده ای خود سر" چنین کاری کرده، چند نفر خودی مصرف شده را نیز شاید به عنوان "نفوذی" در نیروهای خود باز داشت کنند، یکی دو تن از آن ها شاید خودکشی شده و یا به گونه ای ناپدید شوند و پرونده همچنان بی نتیجه بگردد تا زمانی که به سرنوشت دیگر پرونده های جنایت ها دچار شود. مطمئن باشیم که حسین شریعت مداری و باند های جنایتکاری که سر در بیت رهبر مقدس دارند، از پیش برنامه ای برای رو شدن چنین سندها تدارک دیده اند. اینان مشتی تبه کار با زندگی آلوده وانگلی هستند. از رهبر تا پایین. چنین کسانی که رأی میلیون ها مردم را در گزینش نمایشی رئیس جمهور دزدیده اند، آن دروغ ها و آن رسوایی ها را ببار آورده اند که جهانیان نیز از آن همه دروغ و تقلب با خبر شده اند، وقیح تر از این هستند که پا پس یکشند! تیر اندازی کرده وبی گناهان را کشته اند، فیلم آن هست و چهره قاتل بسیجی، لباس شخصی و پلیس نظام الهی در آن روشن است؛ فیلم هست از یورش لباس شخصی ها ونظامیان به خانه ها ی مردم، خرد کردن اتوموبیل ها و فروشگاه ها ولی مگر برای تبه کاران رد آن و نسبت دادن آن به ضد انقلابی که در لباس بسیج تیراندازی کرده است ویا دست به خرابکاری زده است، کاری دارد؟ ندا را که کشتند، نخست گفتند خبرنگار بی بی سی که جاسوسی می کرده است، اورا کشته است تا نطام مقدس را بد نام کند .چند روزی پس ازآن گفنتد خود مردم و یکی از هواداران موسوی با نقشه ای از قبل وبه دستور موسوی ندا را زده است(تهیه سناریو ازحسین شریعت مداری مسلمان از سناریو نویسان نامدار نظام الهی همآن که سناریوی "خانه عنکبوت" را نوشت ولی واژگونه قتل های زنجیره ای، نتوانستند اجرایش کنند)! چنین دروغ هایی نه تنها باور نشد که خود رسواتر شدند وکار بدتر شد. پس از آن، دکتری که آخرین دم زندگی ندا کنارش بود و در فیلم این رخ داد جان سوز هم دیده می شود، جریان را مو به مو بیان کرد.او که چهره قاتل را دیده بود، او را شناسایی کرد و حتا سخنان قاتل پس از تیر اندازی به ندا را هم بیان کرد. ولی وسیله کارخانه شیادی و شایعه سازی رژیم الهی، این جناب دکتر که در انگلستان به سر می برد، خود قاتل ندا از کار در آمد و حتا حکم بازداشتش نیز صادر شد(البته نه برای کشتن ندا که برای افشا گری در باره قتل ندا و رسوا نمودن حکومت الهی). پس از همه این رسوایی ها، تازه روشن شد که اصولن ندایی کشته نشده است! او زنده است و در کانادا زندگی می کندو...
روشن نیست در آینده چه پیش خواهد آمد ولی این حکومت بدون خون ریزی وکشتار وخشونت های بیش تر، از بین نخواهد رفت. همه مدرک و سند ها را باید هر چه بیشتر گرد آوری نموده به سازمان های پشتیبان حقوق بشر و سازمان ملل رساند. این مکان ها آرشیو های خوب و امنی برای گردآوری سند های تبه کاری های رهبر و حکومت اسلامی هستند. سند و مدرک ها را باید در بیرون از ایران بایگانی کرد تا در دادگاه های جنایت بر علیه بشریت ارائه شود. نامه نوشتن و درخواست از تبه کاران بیهوده ترین کار است. هر کس که در ایران می خواهد نامه ای سر گشاده نوشته و روشنگری نماید، بهترین و درست ترین راه آن این است که نامه خطاب به مردم ایران ویا سازمان ملل و دیگر سازمان ها جهانی باشد.
آقای کروبی، آقای موسوی: هاشمی رفسنجانی یک بند باز است. نه خود ونه مردم را بازیچه دست او نکنید. او مرد میدانی نیست که با راستی و درستی سر وکار داشته باشد زیرا خود از سازندگان اصلی این ویرانگی و خرابی است. سکوت او را در باره این تجاوز ها ببینید! او در اطاق هواشناسی خود نشسته است و هر روز مسیر باد را ارزیابی می کند تا برنامه آینده خود را تدارک ببیند. وضع او هیچ بهتر از رهبر مقدس نیست!
و...

کوروش گلنام
یکشنبه 25 مرداد 1388 ـ 16 آگوست 2009

No comments:

Post a Comment