Sunday, April 10, 2011

5 سال حبس برای جدی گرفتن انتخابات،

خانواده آرش سقر در مصاحبه با "روز" اعلام کردند که این فعال سیاسی ترکمن با گذشت 18 ماه از بازداشت، از حق مرخصی محروم است و امکان ملاقات حضوری با خانواده اش را نیز ندارد.




آرش سقر، از اول آذر ماه 88 در بازداشت به سر می برد او ابتدا به جاسوسی برای ترکمنستان متهم شد و سپس با تبرئه از این اتهام، به اقدام علیه امنیت ملی متهم و از سوی شعبه 15 دادگاه انقلاب به 8 سال حبس تعزیری و 5 سال محرومیت از فعالیت در احزاب، رسانه ها و مطبوعات محکوم شد.



دادگاه تجدید نظر آقای سقر را به 5 سال حبس تعزیری و 5 سال محرومیت از فعالیت در احزاب، رسانه ها و مطبوعات محکوم کرده است و این فعال ترکمن در حال گذراندن دوران محکومیت خود در بند 350 اوین است که تاکنون امکان استفاده از مرخصی نیافته و از ملاقات حضوری با خانواده خود نیز محروم است.



آزاده قرنجی، همسر آقای سقر می گوید که همسرش نماینده اهل تسنن در ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی بوده، بی گناه است و باید آزاد شود.



مصاحبه "روز" با آزاده قرنجی، همسر آرش سقر را در ذیل بخوانید.







خانم قرنجی 18 ماه از بازداشت همسر شما می گذرد ایشان اکنون در چه شرایطی هستند؟



18 ماه است که نه مرخصی می دهند نه ملاقات حضوری. از آذر 88 که بازداشت شد پسر من که الان 5 سالش شده، آغوش پدرش را ندیده. تلفن هایش هم که قطع است. 1 ماه بند 209 بود و اکنون در بند 350 زندان اوین است و تنها ارتباطش با دنیای خارج از زندان ملاقات های 20 دقیقه ای کابینی است که به ما میدهند.







همسر شما جزو زندانیانی است که تاکنون به مرخصی نیامده اند. در پاسخ به درخواست های شما و پی گیری هایتان چه می گویند؟



همسرم و وکیل ایشان آقای علیزاده طباطبایی بارها تقاضای مرخصی کرده اند و در پاسخ فقط وعده داده اند یعنی مدام وعده می دهند و نمی گویند که نه نمی شود و.... بارها خود من تقاضا کرده ام و می گویند داریم بررسی می کنیم و فقط همسر شما نیست و... جواب قطعی نمی دهند. اخیرا من به دادستان درخواست مرخصی دادم باز هم گفتند سرشان شلوغ است و بررسی می کنند. سه روز پیش هم رفتم پیش معاون دادستان هم درخواست مرخصی دادم هم درخواست ملاقات حضوری. گفتم اگر مرخصی نمی دهید حداقل یک ملاقات حضوری بدهید.افضلی، معاون دادستان گفت مه من اختیاری ندارم و درخواست شما را میگذارم روی میز که رسیدگی شود.







یعنی تاکنون به شما نگفته اند که علت عدم موافقت با مرخصی همسرتان چیست؟



علت اش را نمیدانم و واقعا برای خود من هم سوال است و خیلی دوست دارم بدانم چرا مرخصی نمیدهند چرا ملقاات حضوری نمیدهند هیچی که به ما نمی گویند و زندگی خیلی برای ما سخت شده نمیدانم صدای من به کجا می رسد نامه ای به رهبری نوشته بودم که هیچ جوابی از هیچ جایی به نامه ام داده نشد. 15 روز تمام در ایام عید چشم به در دوختیم و به انتظار نشستیم.حتی تا روز آخر عید هم منتظر بودیم که مرخصی بدهند حتی فقط برای یک روز، اما ندادند. هفته اول با خود گفتیم خب هفته اول به یک عده ای میدهند و هفته دوم به عده ای دیگر. هر روز ما به انتظار گذشت و در اصل عیدی نداشتیم و خبری نشد. باز ما ماندیم و شیشه های ملاقات کابینی که پسر 5 ساله ام حاضر نیست بیاید با اینکه هر بار او را راضی میکنم.







چرا؟ ممکن است بفرمایید چرا پسرتان حاضر نیست به ملاقات کابینی بیاید؟



نزدیک 18 ماهه که آغوش پدرش را ندیده وقتی به سالن ملاقات می رویم مدام میخواهد راهی پیدا کند آن سوی شیشه برود و پدرش را در آغوش بگیرد و لمسش کند. نمی تواند و عصبی می شود هر بار می گویم میرویم ملاقات داد میزند که شیشه دارد من نمی آیم اما خب به هر طریقی راضی اش میکنم چون پدرش نیاز دارد او را ببیند. میرویم و می گوید به آقای اینجا بگو در شیشه را باز کند. حتی به آقای علیزاده طباطبایی، وکیل همسرم گفته که شما نمی توانید کلید شیشه را پیدا کنید پدرم را از شیشه در بیاوریم؟ خیال میکند پدرش را توی شیشه انداخته اند. ما هم هر بار به یک نوعی توجیه میکنیم مثلا می گوییم آنجا هوا تمیز است و برای اینکه پدرت مریض نشود پشت شیشه است و.... هفته گذشته هم که ملاقات کابینی داشتیم پسرم آبله مرغان گرفته بود و به شدت مریض بود با این حال او را بردم و اکنون میدانم که همسرم به شدت نگران است و هیچ راهی هم برا یارتباط ندارد تلفن های بند 350 قطع است و می ماند تا دفعه بعد که به ملاقات برویم و او خبردار شود.اینقدر این بچه از نظر روحی به هم ریخته و عصبی شده که در درخواستی که برای ملاقات حضوری داده ام نوشته ام من به کنار نمیدهید ندهید اما به این بچه بدهید بگذارید این بچه چند دقیقه هم که شده آغوش پدرش را ببیند. همسرم هم بارها تقاضای ملاقات با پسرم را کرده اما تاکنون بی پاسخ مانده است.







گفتید هفته گذشته همسرتان را دیده اید از نظر روحی و جسمی او چه وضعیتی دارد؟



از نظر جسمی که نمیدانم من ماههاست او را از نزدیک ندیده ام و از پشت کابین هم چیزی معلوم نیست. اصلا نمی توانم بگویم شرایط جسمی اش چگونه است خودش هم چیزی به ما نمی گوید که نگران و ناراحت نشویم. اما حال روحی اش اصلا خوب نیست.







خانم قرنجی، همسر شما ابتدا به جاسوسی سپس به اقدام علیه امنیت ملی متهم و محکوم شد. مستندات این اتهامات چه بود؟



از اتهام جاسوسی ده ماه بعد از بازداشت تبرئه شد. همسرم نماینده اهل تسنن در ستاد آقای موسوی بود او ترکمن است و بستگانی در ترکمنستان دارد در پرونده اش نوشتند "ارتباط گیری با سرویس بیگانه در راستای جنگ نرم". که گزارش وزارت اطلاعات بوده. هیچ مستنداتی وجود نداشت و بیشتر سوالاتی که رد بازجویی ها از همسرم شده بود مربوط به انتخابات بوده و....







شغل همسرتان چه بود. غیر از فعالیت در ستاد آقای موسوی، آیا همسرتان فعالیت دیگری نیز داشت؟



همسرم کارمند رسمی تامین اجتماعی بود اما از زمان بازداشت، حقوق او را قطع کردند. با اینکه کارمند رسمی بود. هیچ فعالیت دیگری هم نداشت تنها فعالیت او در ستاد آقای موسوی بود.







شما گویا در شهرستان سکونت دارید و برای ملاقات کابینی هر هفته به تهران می روید؟



زندگی ما از هم پاشیده ما تهران زندگی میکردیم اما با قطع حقوق همسرم، خرج و مخارجم بر عهده خانواده ام است برای همین آمدم شهرستان پیش آنها. ماهی یکبار به تهران میروم و مدتی مامنم و ملاقات میکنم و باز برمیگردم پیش خانواده ام.







خانم سقر اگر صحبتی در پایان دارید بفرمایید.



فقط میخواهم بگویم من از این مصاحبه هیچ هدف سیاسی و هدف خصمانه ای ندارم. فقط میخواهم صدایم رابه گوش مسولینی که باعث و بانی شرایط فعلی ما هستند و می توانند تغییری در این شرایط ایجاد کنند برسانم. هر نامه ای نوشتم و هر جایی رفتم بی پاسخ ماند. الان هم نمیدانم واقعا حرفهای من تاثیری دارد و صدای من به گوش کسی میرسد یا نه. خیلی ها گفتند مصاحبه نکن ممکن است سر لج بیفتند و مدارا کن. علت اینکه این مدت مصاحبه نمبکردم همین بود اما آخر تا کی مدارا؟ بچه من دارد از دستم میرود. تا کی سکوت؟ فقط امیدوارم هر چه زودتر این روزها تمام شود و هر کسی که باعث و بانی و مسول این مسائل است صدای مرا بشنود و دل شنگ اش نرم شود. باالخره ما هم انسان هستیم. ما چیزی نمیخواهیم انظتار زیادی نداریم. بگذارند همسرم را ببینیم بگذارند از حقوق قانونی خود برای مرخصی استفاده کند. از اتهام جاسوسی تبرئه شده و اتهام چندانی ندارد انتظار آزادی اش را دارم. 20 سال هم به او زندان بدهند باز هم بر بیگناهی اش اطمینان دارم. روزهای بدی است لحظه سال تحویل دعا کردم سال 90 سال آزادی همه زندانیان سیاسی باشد و امیدوارم همه زندانیان سیاسی و همسر من آزاد شوند.

No comments:

Post a Comment