Monday, June 27, 2011

تجاوز جمعی به نوجوان 17 ساله و اسيد پاشي به صورت الميرا! دو قرباني جنسي

تجاوز جمعی به نوجوان 17 ساله و اسيد پاشي به صورت الميرا! دو قرباني جنسي




وبلاگ محمد مصطفايي وکيل دادگستري : در چند روز گذشته دو واقعه خشونت بار و رقت انگيز ديگر در کشور جمهوري اسلامي ايران رخ داد. برخلاف اظهارنظر بسياري از مسئولين جمهوري اسلامي که عنوان مي نمودند حجاب، عامل اصلي تجاوز به عنف است، اين بار پسر 17 ساله اي به طرز فجيعي مورد آزار و اذيت و تجاوز سه نفر قرار مي گيرد، حال در اين مورد چه بهانه اي مي وان داشت؟ آيا مردها هم مي بايست از اين پس حجاب داشته باشند؟



ماجرا از اين قرار بود که: هفته گذشته جوان 17 ساله با حضور در اداره آگاهي شهريار از 2 جوان آزارگر شکايت کرد و به پليس گفت: چند روز پيش در منطقه پل فرديس کرج منتظر تاکسي بودم که خودرويي مقابلم توقف کرد. در همين موقع با مشاهده راننده که پسر همسايه‌مان بود، سوار خودرو شدم. دقايقي بعد از حرکت راننده، او مرا به 2 مرد مسافر که از دوستانش بودند، معرفي کرد اما پس از طي مسافتي راننده پس از گفت‌وگوي تلفني با فردي خود را بشدت عصباني نشان داد و ادعا کرد پدرش بيمار شده و بايد به بيمارستان شهر برود. شاکي با اشاره به ربوده شدن خود از سوي 2 مسافر ـ دوستان راننده ـ گفت: راننده پس از آن از من خداحافظي کرد و با سوار شدن به يک خودروي عبوري از محل دور شد و يکي از دوستانش رانندگي خودرو را به عهده گرفت تا مرا به مقصد برساند. وي افزود: در ميانه راه، مرد جوان به بهانه اين که ترافيک است، تغيير مسير داد و به درخواست‌هاي من براي متوقف کردن خودرو توجهي نکرد و با سرعت به سمت بيابان‌هاي شهر رفت. شاکي ادامه داد: در همين موقع همدست راننده با چاقويي که در اختيار داشت، مرا تهديد به مرگ کرد. با توقف خودرو هر دو نفر مرا مورد آزار و اذيت قرار دادند و از من فيلم تهيه کردند. متهمان پس از آن در مقابل يک ساختمان نيمه‌کاره مرا از خودرو بيرون انداختند و متواري شدند. آنها چند روز بعد نيز در تماس تلفني از من خواستند چند ميليون تومان به يک شماره حساب واريز کنم، در غير اين صورت فيلم تهيه شده را در شهر پخش مي‌کنند.(تابناک)



در اين ارتباط پرونده اي از سوي اين جوان 17 ساله تشکيل مي گردد ولي هنوز متجاوزين دستگير نشده اند، گويا پليس و دستگاه قضايي منتظر آن هستند که اين موضوع نيز در مطبوعات انعکاس گسترده يابد تا براي دستگيري مجرمين دست به کار شوند، هر چند مجازات اينگونه افراد با بي توجهي به نيازهاي واقعي نوجوانان و جوانان دردي دوا نخواهد کرد.



اما در ماه گذشته، قرار بود چشم اسيدپاشي توسط دستگاه قضايي کور شود، اخبار مربوط به صدور اين حکم و مجازاتي که براي اين جرم در نظر گرفته شد، اين اميد را به مسئوليني که مجازات را تنها عامل براي رهايي از ارتکاب جرم مي دانند، مي داد تا ديگر شاهد ارتکاب جرم اسيدپاشي نباشيم. اما باز در جند روز گذشته فاجعه اي ديگر رخ داد:



موضوع از اين قرار بود که: شامگاه چهارشنبه يکم تيرماه امسال ساکنان محله‌اي در سه‌راه جمهوري با فريادهاي «سوختم، سوختم» دختر جواني از خانه‌هايشان بيرون ريختند و اين در حالي بود که جوان موتورسوار با سرعت زياد صحنه جرم را ترک کرد و گريخت.همه ديدند که دختر 21 ساله به اطراف مي‌دود و با دست و صورتي سوخته کمک مي‌خواهد، وقتي چند زن و مرد به سمت وي دويدند و با ريختن آب روي آثار سوختگي به کنترل درد وي پرداختند، پليس و اورژانس نيز در جريان اين اسيدپاشي قرار گرفتند. ماموران کلانتري 129 جامي که اطلاع يافته بودند دختر جوان به بيمارستان سوانح سوختگي شهيد مطهري انتقال يافته با دستور بازپرس شاهنگيان از شعبه دوم دادسراي امور جنايي تهران به تحقيقات ميداني دست زدند. قرباني اين اسيدپاشي دختري به نام «الميرا» است که فروشنده پوشاک بوده و شب حادثه با تعطيلي محل کارش در حال رفتن به خانه‌ بوده که ناگهان هدف حمله اسيدپاشي قرار گرفته است. خانواده الميرا در تحقيقات پليسي و قضايي گفتند که دخترشان يک خواستگار سمج دارد اما مشخص نيست اسيدپاشي کار وي بوده باشد. بدين ترتيب، ماموران خود را به بالاي سر الميرا در بيمارستان رساندند و در حالي که وي از ناحيه چشم، گوش، گردن و دست چپ بشدت سوخته بود به تحقيق از اين دختر غمگين پرداختند. الميرا که بغض بشدت گلويش را مي‌فشرد، گفت: «من و پسري به نام «بشير» هر دو فروشنده پوشاک بوديم تا اينکه او به من ابراز علاقه کرد و من از همان ابتدا نپذيرفتم. دوبار هم به صورت غيررسمي از خانواه‌ام خواستگاري‌ کرد که باز قبول نکرديم و اصلا باور نمي‌کردم اين پسر دست به اسيدپاشي بزند».

وي افزود: شب بود و با تعطيلي فروشگاه من راه افتادم تا به خانه‌مان بروم، «بشير» در تعقيب من بود، خودش به تنهايي سوار موتوسيکلتي شده بود و از من مي‌خواست با او ازدواج کنم، خيلي اذيت ‌شدم.يک لحظه که به سمت وي برگشتم و با ناراحتي خواستم دست از سرم بردارد ناگهان ظرفي از زير لباسش بيرون آورد و مايعي را روي صورتم ريخت. با احساس سوزش در سر و صورتم فهميدم به صورتم اسيد پاشيده است. بشير فرار کرد و من با فرياد از همسايه‌ها کمک خواستم». (تابناک)

اينگونه جنايات و فجايع در حالي رخ مي دهد که رئيس دستگاه قضا صرفا شدت بخشيدن در اجراي احکام شرعي را توصيه مي کند و حال از پليس خواسته است که با همکاري نيرو هاي امنيتي، با اينگونه جرايم مقابله کنند.



باز هم عقيده دارم تا زماني که وضعيت اقتصادي شهروندان ايراني، مشکلات کار، روابط جنسي و دغذغه هاي آينده آنها، مسکن و تفريحاتشان رو به وخامت رود و توجهي به آنها نگردد، مطمئنا باز هم در اينده شاهد اينگونه حوادث خواهيم بود.

No comments:

Post a Comment